وبلاگ من

بهرام رادان

در اولين حضور سينمايي تنها بــه واسطه چهره اش شناخته شد: شور عشق (نادر مقدس).

اما فيلم بــه فيلم بــه دانش سينمايي خود افزود و توانست فوت و فن بازيگري را بياموزد تــا اينكه در چهارمين نقش آفريني اش كانديد دريافت تنديس بهترين بازيگر نقش اول مرد در پنجمين جشن خانه سينما شد: آواز قو (سعيد اسدي).

نام اصلي: بهرام

نام خانوادگي اصلي: رادان
………………………………
تاريخ تولد: 1358
محل تولد: تهران
مليت: ايران
………………………………..

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل مديريت بازرگاني

بيوگرافي بهرام رادان

فارغ التحصيل مديريت بازرگاني.
شروع فعاليت سينمايي بــا بازي در فيلم شور عشق (نادر مقدس) در سال 1378.
در سال 1378 در آموزشگاه هيوا فيلم بازيگري را آموخت.
در اولين حضور سينمايي تنها بــه واسطه چهره اش شناخته شد: شور عشق (نادر مقدس).
اما فيلم بــه فيلم بــه دانش سينمايي خود افزود و توانست فوت و فن بازيگري را بياموزد تــا اينكه در چهارمين نقش آفريني اش كانديد دريافت تنديس بهترين بازيگر نقش اول مرد در پنجمين جشن خانه سينما شد: آواز قو (سعيد اسدي).
دو سال بعد در بيست و دومين جشنواره فيلم فجر سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول را تصاحب كرد: شمعي در باد (پوران درخشنده).

سپس بــه تيم سربازهاي جمعه مسعود كميايي مي پيوندد و در واقع بــه جاي گلزار كــه از بازي در فيلم كنار كشيد مي آيد؛ او در رستگاري در هشت و بيست دقيقه بــه كارگرداني الوند در سال 83 نقشي بــه شدت متفاوت را تجربه مي كــنــد و باز در كنار شهاب حسيني قرار مي گيرد ... ازدواج صورتي در نوروز 84 اكران مي شــود ؛اما رويكردي منجر بــه شكست بــراي رادان در عرصه كمدي محسوب مي شود. او بازي در ساخته آخر كميايي بــا عــنــوان حكم را بــه پايان رسانده. مشغول بازي در تقاطع مي باشد. بهرام رادان بــه خاطر بازي در شمعي در باد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول را تصاحب كرد.

در مورد او:

او يك برادر بــه نام شهرام و يك خواهر بــه نام الهام و يك خواهر ناتني بــه نام ژيلا دارد .

و حيوان خانگي او يك سگ اســت .

بخشي از فيلم شناسي:

1385 سنتوري ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر]

1384 تقاطع ( ابوالحسن داودي ) [بازيگر]

1383 رستگاري در هشت و بيست دقيقه ( سيروس الوند ) [بازيگر]

1383 ازدواج صورتي ( منوچهر مصيري ) [بازيگر]

1383 گيلانه ( رخشان بني اعتماد محسن عبدالوهاب ) [بازيگر]

1383 حكم ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1382 شمعي در باد ( پوران درخشنده ) [بازيگر]

1382 سربازهاي جمعه ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1382 گاوخوني ( بهروز افخمي ) [بازيگر]

1381 عطش ( حسين فرح بخش ) [بازيگر]

1380 رز زرد ( داريوش فرهنگ ) [بازيگر]

1380 ساقي ( محمدرضا اعلامي ) [بازيگر]

1379 آبي ( حميد لبخنده ) [بازيگر]

1379 آواز قو ( سعيد اسدي ) [بازيگر]

1379 شور عشق ( نادر مقدس ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها
>> برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد (شمعي در باد)
[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) – سال 1382 ]
………………………………………………………..
>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد (شمعي در باد)
[ دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) – سال 1383 ]
………………………………………………………..
>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد (آواز قو)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) – سال 1380 ]
………………………………………………………..
>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر مرد (شمعي در باد)
[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) – سال 1384 ]
………………………………………………………..
>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر مرد (گيلانه)
[ دوره 6 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) – سال 1384 ]
………………………………………………………..
>> برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد (سنتوري)
[ دوره 25 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) – سال 1385 ]

بيشترين همكاري هاي بهرام رادان با:

>> ساسان باقرپور (صدا؛) (در 5 فيلم ) ==>

>> عبدالله اسكندري (تهيه و توليد؛فيلمنامه؛چهره پردازي؛) (در 4 فيلم ) ==>

>> سعيد پيردوست (بازيگران؛كارگرداني؛موسيقي؛) (در 4 فيلم ) ==>

>> عباس شوقي (بازيگران؛جلوه هاي ويژه؛موسيقي؛) (در 4 فيلم ) ==>

>> محمدرضا موييني (تدوين؛عنوان بندي؛كارگرداني؛) (در 4 فيلم ) ==>

>> پولاد كيميايي (بازيگران؛) (در 3 فيلم ) ==>

>> حسين فرح بخش (تهيه و توليد؛صحنه و لباس؛عكس؛فيلمنامه؛كارگرداني؛) (در 3 فيلم ) ==>

>> محمدرضا عليقلي (تهيه و توليد؛موسيقي؛) (در 3 فيلم ) ==>

>> رضا رادمنش (بازيگران؛چهره پردازي؛) (در 3 فيلم ) ==>

>> فرج الله حيدري (فيلمبرداري؛) (در 3 فيلم ) ==>

>> عبدالله عليخاني (تهيه و توليد؛) (در 3 فيلم ) ==>

>> بابك اخوان (صدا؛) (در 3 فيلم ) ==>

>> حسين مجد (صحنه و لباس؛) (در 3 فيلم ) ==>

>> بهزاد خورشيدي (عنوان بندي؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> حسين چرم چي (بازيگران؛تهيه و توليد؛موسيقي؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> علي اصغر طبسي (بازيگران؛تهيه و توليد؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> علي نيك رفتار (عكس؛موسيقي؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> مهدي تقي نيا (بازيگران؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> فلور نظري (بازيگران؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> پيمان معادي (صحنه و لباس؛فيلمنامه؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> داود عمادي (بازيگران؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> فرزانه ارسطو (بازيگران؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> سعيد روحاني (بازيگران؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> فرامرز روشنايي (بازيگران؛تهيه و توليد؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> هما خاكپاش (بازيگران؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> اسحاق خانزادي (صدا؛موسيقي؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> فريدون خوشابافرد (صدا؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> ايرج راد (بازيگران؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> بيژن امكانيان (بازيگران؛تهيه و توليد؛) (در 2 فيلم ) ==>

>> جعفر پناهي (تدوين؛تهيه و توليد؛صحنه و لباس؛عنوان بندي؛فيلمنامه؛كارگرداني؛) ( در 2 فيلم )

عكس بهرام رادان

پوريا پورسرخ

پوريا پورسرخ (زاده ۴ تير ۱۳۵۶) بازيگر ايراني سينما و مجموعه‌هاي تلويزيوني است. پوريا پورسرخ قبل از بازيگري؛ در نشريات مختلف هنري و اجتماعي بــه عــنــوان خبرنگار مشغول بــه كار بوده. نخستين فعاليت بازيگري پوريا پورسرخ در مجموعه صاحبدلان بود.

بيوگرافي پوريا پورسرخ

پوريا پورسرخ متولد ساعت 4 صبح روز چهارم تيرماه 1356 است. پوريا در محله جردن تهران متولد شده و بزرگ شده همانجاست و فرزند اول خانواده است. پوريا پورسرخ دو خواهر و يك برادر كوچكتر از خود دارد. مادرش معلم زبان اســت و پدرش بازنشسته شركت نفت مي باشد. پوريا پورسرخ مجرد است. بسيار بــه كانون گرم خانواده اش مي بالد و بــه خوبي از خانواده اش ياد مي كند. در خانواده پوريا پورسرخ هــمــه داراي تحصيلات عاليه هستند.

دوران كودكي

پوريا پور سرخ در كودكي بسيار شروشيطان بوده. البته بــا هــمــه ايــن تفاسير درسهايش عالي بوده. از بس كــه درسهايش خوب بود بــه سادگي وارد دانشگاه شد. پوريا پورسرخ بر خلاف عقيده والدينش رشته تحصيلي اش را خودش انتخاب كرد. علاقه زياد پوريا پورسرخ نسبت بــه رشته تحصيلي اش انقدر بود كــه بعد از گذراندن چند ترم وارد بازار كار شد. حــتـي بعد ازاخذ مدرك كارشناسي ارشد مدتي را بــراي كار بــه خارج از كشور رفت و همزمان بــه تحصيل هم ادامه داد. از انجا كــه پدر پوريا پورسرخ در شركت نفت بوده دوران دبستان را در شهرهاي مختلف بــه خصوص شهرهاي جنوبي بوده است. پوريا پورسرخ دوران راهنمايي را در مدرسه شهيد باهنر تهران و دوران دبيرستان را در مدرسه رازي گذرانده است. پوريا پورسرخ دوران ليسانسش را در رشته اصلاح نباتات دانشگاه شيراز كــه در اخرين سال تحصيلي رتبه سوم را بــه دست اورده است. پوريا پورسرخ دوران فوق ليسانس را در تهران و رشته فيزيولوژي گياهي گذراند كــه باز هم بــا رتبه سوم؛ فارغ التحصيل شد.

كيس مناسب بــراي ازدواج

پوريا پورسرخ هنوز هم مجرد اســت و بــه همراه خانواده اش در جردن زندگي مي كند. پوريا پورسرخ هنوز بــراي ازدواج تصميمي نگرفته؛ علت اصلي ايــن تصميم را هم شرايط فعلي مدشده در بين جوانان اعلام مي كند. بــه نظر پوريا پور سرخ در دوره اي كــه مد شده اتومبيل شما چيست؟ منزلتان كجاست؟ كجا مسافرت مي رويد و ايــن سوالها بين دختر و پسرها مد شده ادم بــه اسودگي نمي تواند كيس مناسب خود را پيدا كند. پوريا پورسرخ مي گويد:به محض ايــن كــه كيس مناسبم را پيدا كنم و از هــمــه جهات ببينم كــه بــا هم هماهنگي و تفاهم داريم مطمين باشيد كــه معطل نخواهم كرد. بــه نظر پوريا پورسرخ كــه در محله جردن تهران مي نشيند اصلا مرزبندي هاي شمال شهرو پايين شهر بي معني است.

در كارش پشتكار زيادي دارد

پوريا پور سرخ قبل از ان كــه در سريال وفا بازي كند؛ همزمان بــا ورودش بــه مقطع دكترا پيشنهاد بازي در سريال تلويزيوني فرار بزرگ را پذيرفت و بــا ايــن كار وارد حرفه بازيگري شد.  پوريا پورسرخ بــه خاطر ايــن كــه هم درس مي خواند و هم كارش را كــه بــه رشته تحصيلي اش مربوط بوده را انــجـام مي داد و ازسوي ديگر وارد عرصه بازيگري شده بود شبانه روز وقت گذاشت تــا بتواند بــه خوبي از عهده كارهايش برايد. بــه قول خودش حــتـي در 24 ساعت وقت كم مي اورد امــا پشتكار پوريا پورسرخ واقعا عالي و مثال زدني بود.

بزرگترين شانس زندگي

پوريا پورسرخ در اواخر سال1384 پيشنهاد بازي در سريال وفا را بــه سفارش اقاي لطيفي پذيرفت. شخصيت ژوبين پناهي انقدر بــراي او جذاب بود كــه نتواند نه بگويد. بــه نظر پوريا پور سرخ سپردن نقش ژوبين بــه او يكي از شانس هاي بزرگ زندگي اش بود. بــه خاطر بازي در سريال وفا چندين ماه درگير ايــن پروژه بود. حــتـي پوريا پورسرخ دو ماه را در لبنان سپري كرد. بــا پخش سريال وفا زندگي پوريا پورسرخ وارد مرحله تازه اي شد. خيلي زود عكسها و پوسترهاي پوريا پورسرخ در هــمــه جا پخش شد. اسم او يك شبه بر سر زبانها افتاد و بــه اوج رسيد. البته ايــن اتفاق فرخنده باعث شــد تمام فعاليت هاي قبل از عيد پوريا پورسرخ مثل تحصيل و كارش مختل شود. البته بــايــد گــفــت هــر كــه طاووس خواهد جور هندوستان كشد.

فقط مهندسي كشاورزي

پوريا پورسرخ شاگرد بسيار درسخوان و زرنگي بوده در سال 1374 يك بار در كنكور تجربي شركت كرده و قبول شــد امــا حرف و حديث ها تازه شروع شد. بــا ايــن كــه پوريا فوق العاده درسخوان بوده خيلي ها شركت در كنكور تجربي او را بــه خاطر ضعف در درس هاي رياضي و فيزيك مي دانستند. پوريا پورسرخ بــه اصرار خانواده و بــه خاطر ثابت كردن ادعاهاي دروغ اطرافيان در كنكور رياضي هم شركت كــرد و در رشته مهندسي عمران هم قبول شد. پوريا پورسرخ حــتـي در كنكور پزشكي دوبار شركت كــرد و بــراي اثبات شايستگي هايش بــا امتياز بالاتر از رشته تحصيلي اش قبول شد. بــا وجود مخالفت خانواده بــا رشته تحصيلي اش توانست انها را مجاب كــنــد كــه بــا ادامه رشته تحصيلي مورد علاقه اش موافقت كنند. پدر و مادر پوريا پورسرخ بــه شدت مخالف ادامه تحصيل او در رشته مهندسي كشاورزي بودند.

يكي از بي انضباط ترين شاگردان مدرسه بوده

با وجود درسخوان بودن پوريا پور سرخ بــه هيچ عــنــوان بچه ارام و سربه زيري نبوده تــا انجا كــه عالم و ادم را از دست خود عاصي كرده بود امــا درسخوان بودن پوريا پورسرخ مانع از برخورد اولياي مدرسه بــا او مي شد. بــه جز جغرافيا انضباط هــمــه درسهايش در حد عالي بود. پوريا پورسرخ در تمام دوران تحصيلش از جغرافيا گريزان بود بــه حدي كــه يك بار مجبور شــد بــا تك ماده قبول شود. بــا وجود ان كــه هميشه در درسهايي مثل فيزيك و رياضي و شيمي و مثلثات و هندسه 20 مي گرفت در دوران دبيرستان رشته تجربي را انتخاب كرد.پوريا پورسرخ در تمام دوران تحصيلي اش از شاگردان ممتاز بــه شمار مي رفت و كمترين نمره هاي كارنامه اش همان نمره هاي انضباط بوده كــه بــا ارفاق اوليا مدرسه و بــه خاطر كم نشدن معدلش 17 و 18 مي شده است.

براي رسيدن بــه خواسته هايش شبانه روز تلاش ميكرد

با وجود همزماني تحصيل و كار و بازيگري پوريا پورسرخ هرگز شانه خالي نكرد. حــتـي بــه خاطر ادامه تحصيل دو سال را خارج از كشور و بــا شرايط مدرن امروزي گذراند. در سال 1382 بــه تهران بازگشت بــا وجود كار و تحصيل و موفقيت در مقطع كارشناسي ارشد و پرداختن بــه شغل بازيگري و فشار كار و تحصيل مردانه ايستاد وبا پشتكار شخصي اش زير فشار درس و هنر مقاومت كــرد و توانست از عهده هــمــه موارد بــه خوبي برايد. پوريا پورسرخ هيچ وقت حاضر نشد يكي از كار و هنر و تحصيل را كنار بگذارد و بــه خاطر موفقيت در هــمــه موارد شبانه روز وقت گذاشت.

قطار شايعه

پس از مطرح شدن پوريا پور سرخ در جامعه هنري شايعات فراواني از ســوي افراد و نشريات مختلف بــه دنبال او راه افتاده است. پوريا پورسرخ همواره بــا خونسردي و متانت خاصي بــا ايــن شايعات برخورد كــرد و توانست دهان هــمــه منتقدان و شايعه سازان را ببندد. پوريا پورسرخ معتقد اســت كــه بــه دنبال هــر كسي كــه كمي بــه چشم مي ايد و مطرح مي شــود شايعه هست و خواهد بود خواه و ناخواه مردم بــه ايــن شايعات دامن مي زنند. ايــن موضوع هم بــه نحوه برخورد كسي كــه شايعه در مورد او ساخته شده بر مي گردد؛ البته من كاري بــا حواشي ندارم امــا هــر وقت بــه مطلب يــا تيتري برميخورم كــه خيلي غلو كرده حتما بــا ان نشريه تماس مي گيرم و بــا سردبيرش صحبت مي كنم. امــا باور كنيد اصلا اهل شكايت نيستم مطمئنا اكثر نشريات ايــن شايعات را بــراي فروش بيشتر تيتر يك مي كنند.

خداحافظي بــا سينما

از ديد پوريا پور سرخ سينما و تلويزيون واقعا بي رحم است. خيلي ها مدتي جزو سوپراستارهاي سينما بوده اند و بار سينما را بــه دوش كشيده اند امــا حالا بــا بي مهري مواجه شدند و خدا مي داند اخروعاقبت من چــه خواهد شــد امــا من هرلحظه خودم را بــراي خداحافظي بــا سينما و تلويزيون اماده كرده ام و هميشه و هرلحظه كــه بخواهم مي توانم ايــن كار را بكنم. من بــه ايــن حرفه بــه عــنــوان يك شغل درامد زا نگاه نمي كنم و دلبستگي ام بــه خاطر علاقه بــه هنر اســت نه چيز ديگر. امــا بــه هــر حال من بــراي بهتر شدن كارم در هــر زمان تلاش لازم را انــجـام مي دهم.

دوستان صميمي

از دوستان صميمي پوريا پور سرخ كــه نقش بــه سزايي در زندگي اش ايفا كرده غلامحسين لطيفي اســت كــه در سريال فرار بزرگ و بــه پيشنهاد او ايفاگر نقش فرهاد بود كــه ايــن اشنايي در سريالهاي وفا و صاحبدلان انجاميد. ايــن دوستي انقدر پيش رفته كــه حــتـي پوريا پورسرخ در رابطه بــا مسائل خصوصي زندگي اش پيش از خانواده اش بــا اقاي لطيفي مشورت مي كند.

بهترين هاي دنياي فوتبال

اسطوره پوريا پورسرخ در ميان فوتباليست هاي تاريخ ايران «ناصر حجازي» اســت كــه از نظر پوريا پورسرخ «زمين تــا اسمان» بــا بقيه فرق دارد و بي رقيب در صدر ليست محبوب ترين و بهترين هاي تاريخ فوتبال ايران ايستاده است.

«علي پروين»هم بــه خاطر خدماتي كــه بــه عــنــوان بازيكن؛ كاپيتان و مربي بــه فوتبال ايران كرده مورد احترام شديد پوريا پورسرخ اســت و بين بازيكناني كــه در حال حاضر شاغل هستند و هنوز بازنشسته نشده اند نــيــز «علي دايي»را يك سروگردن بالاتر از بقيه مي داند. بــه عقيده پوريا پورسرخ دايي سمبل و شناسنامه فوتبال ايران در دنياست و شايستگي و لياقت جايگاهي كــه در ان ايستاده را بــه خوبي داراست. بــه جز دايي,رضا عنايتي,محمد نوازي و حامد كاويانپور را هم دوست دارد و از سبك بازي و افتخاراتي كــه بــراي ايران و باشگاهشان افريده اند خوشش مي ايد.

پوريا پورسرخ بر خلاف بعضي از بازيگران كــه بــه خاطر مطرح ماندن در روزنامه ها هــر روز بــا يك بازيكن عكس روي جلد مي گيرند و سر تمرين ايــن تيم و ان تيم مي روند تــا خبر حضورشان در جرايد درج شود؛ فــقــط بــا رضا عنايتي رفيق اســت و او را بــه خاطر اخلاق رفتارش در خارج از زمين فوتبال بــه عــنــوان دوست قبول دارد. البته پوريا پورسرخ؛ عنايتي را بهترين مهاجم حال حاضر در ايران هم مي داند و ركورددار گلزني تاريخ ليگ را يكي از پنج مهاجم برتر تاريخ فوتبال ايران مي شناسد.

سريال هاي تلويزيوني

فيلم هاي سينمايي

عكس پوريا پورسرخ

كامبيز ديرباز

نام:كامبيز

نام خانوادگي:ديرباز

تاريخ تولد:1354/6/12

محل تولد:تهران

تحصيلات: فارغ التحصيل رشتهٔ بازيگري

تاهل:متاهل

فرزندان:يك دختر بــه نام نياز

كامبيز ديرباز 12 شهريور 1354در تهران و بــا اصالتي تنكابني متولد شد.

بيوگرافي كامبيز ديرباز

او 29 ارديبهشت صاحب فرزند دختر شــد و اسمش را نياز گذاشت. كامبيز ايــن خبر رو در صفحه شخصي خودش در اينترنت اعلام كــرد و در توضيح ان نوشت :اين فرشته كوچولو زيباترين هديه اي بود كــه خداوند امروز بــه من داد.

كامبيز ديرباز فارغ التحصيل رشتهٔ بازيگري از دانشگاه هنر و معماري اســت و فعاليت هنري خود را از سال 1376 در تئاتر سياوش خواني شروع كرد. فعاليت سينمايي او از سال 1378 بــا حضور در فيلم دختران انتظار آغاز شد.

او سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد را در بيست و دومين دوره جشنواره فيلم فجر در سال 1382 بــراي بازي در فيلم دوئل احمد رضا درويش بدست آورد.

دوئل فيلمي بــه كارگرداني و نويسندگي احمدرضا درويش و تهيه كنندگي حسن رجبعلي بنا ساخته سال 1382 است؛ كــه در 20 آبان 1383 بر روي پرده سينما رفته است.

كامبيز ديرباز در سال 1383 بــا سريال تب سرد پا بــه عرصه تلويزيون گذاشت و ديده شد. او در ايــن مجموعه تلويزيوني در كنار شهاب حسيني و حميد گودرزي بــه ايفاي نقش پرداخت.

تب سرد نام مجموعه تلويزيوني اســت كــه در سال 1382-1383 توسط عليرضا افخمي ساخته شد. ايــن مجموعه شامل بيست قسمت اســت كــه از شبكهٔ سوم صدا و سيماي جمهوري اسلامي پخش شده است.

كامبيز ديرباز در سال 1385 در فيلم سينمايي اخراجيها در نقش مجيد سوزوكي بــه خوبي درخشيد و محبوبيت زيادي بين مردم بدست آورد.

خلاصه:مجيد از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پيرمرد عارفي بــه نام ميرزا مي شود. ميرزا شرط ازدواج مجيد و دخترش را سر بــه راه شدن او مي داند. مجيد تصميم مي گيرد بــراي اثبات سر بــه راه شدن خود بــه جبهه برود كــه بقيه دوستانش نــيــز همراه او مي شوند.

فيلم شناسي

سينمايي
1378 دختران انتظار
1381 نغمه
1382 دوئل
1384 گرداب
1384 بــه نام پدر
1385 سرگيجه
1385 مقلد شيطان
1385 اخراجي ها
1386 انعكاس
1387 يك گزارش واقعي
1387 كلبه
1387 عيار 14
1388 شرط اول
1389 قفس طلايي
1391 خاكستر و برف

فيلم هاي ويديويي و تلويزيوني
1388 كيلومتر 14 (اپيزود اول)
1388 كيلومتر 14 (اپيزود دوم)
1388 بي كسي
1389 سر سپرده
1391 قصه خاطره

سريال هاي تلويزيوني
1383 تب سرد
1384 تــا 1389 در چشم باد
1388 تــا 1389 نابرده رنج
1386 پريدخت
1380 رستوران خانوادگي (دام)
1392 شام ايراني
1392 بوي باران
1393 ميكائيل

عكس كامبيز ديرباز

همسر كامبيز ديرباز

امين حيايي

نام : امين حيايي

تاريخ تولد: 19 خرداد 1349

محل تولد: محله قيطريه شهر تهران

شغل: بازيگر سينما و تلويزيون/ در موسيقي هم فعاليت ميكند

تحصيلات: فارق التحصيل كامپيوتر

نام همسر: نيلوفر خوش خلق(بازيگر)

برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد در بيست و ششمين جشنواره فيلم فجر(86)

بيوگرافي امين حيايي

امين حيايي از ميان بازيگران زن سينما ي ايران بــا هديه تهراني و مهناز افشارراحت اســت محمد رضا گلزار نــيــز يكي از دوستان صميمي او در عرصه ي سينما است.

اولينتجربه يسينمايي او دو همسفر بــه كارگرداني اصغر هاشمي اســت كــه ثريا قاسمي او را كشفو بــه ايــن كارگردان معرفي نمود در ضمن امين حيايي زندگي هنري خود را مديون اوست ازسال ۱۳۷۰ وارد عرصه ي هنر شده اســت شروع كار طنز او بــا فيلم عروس خوش قدم است۸ يا۹سال اســت كــه هم گيتار مي نوازد وهم ميخواند نوازندگي را بيشتر از خوانندگي دوستدارد و در فيلم بوي بهشت بالاجبار نقش يك خواننده را بازي كــرد تــا بــه حال بــا پرويزپرستويي همبازي نشده اســت امــا در سال ۱۳۷۳ در فيلم اپارتمان همبازي شــد بــراي بازي درفيلم زن زيادي بــه كارگرداني تهمينه ميلاني برنده ي سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول مردشدنقش مكمل عروس خوش قدم بــراي او كانديداتوري جشن خانه ي سينما را برايش بــه ارمغاناورد وهم چنين نقش اصلي دختر ايروني كــه بــا بازي روانش جايزه ي حافظ جشن دنياي تصويررا از ان خود كــرد از نظر او زياد بازي كردن اشكالي ندارد زيــرا دوران اوج وسرحالي يكبازيگر چندان طولاني نـيـسـت پــس بهتر اســت از ايــن سال هاي طلايي نهايت استفاده رابكني!مي گويد سعي ميكنم در هــر فيلمي بهترين بازي ام را ارائه دهم تــا فيلم در گيشهبا فروش خوبي روبرو شــود وخيلي بــه ايــن موضوع كــه امين حيايي بازيگر بفروشي اســت اعتقادندارم (كه البته ايــن هم از فروتني وتواضع ايشان اســت )مي گويد از پيري نمي ترسم پيريهم جزئي از زندگي اســت و فكر ميكنم دوران شيريني باشد وكساني كــه ميخواهند پيري من راببينند بــه فيلم شام عروسي مراحعه كـنـنـد امين مي گويد كلاه پهلوي سريالي ماندگارخواهد شــد زيــرا تيم بازيگري ان حرفه اي وكارگردان توانمندي داردامين بيشتر اوقات وقترفتن بــه سينما را ندارد ومنتظر مي ماند تــا سي دي انها بــه بازار بيايد البته سي ديمجاز فيلم ها و بعد ان فيلم ها را از تلويزيون منزل تماشا ميكند ابتدا قرار بود امين حيايينقش ناصر ملك را در فيلم قرمز بازي كــنــد وحتي فيلم قرمز تــا دو هفته بــا بازي اوفيلمبرداري شداما سرانجام امين حيايي بــه دليل بيماري از ايــن فيلم كنار كشيد و حدودده سال بعد بــا فريدون جيراني كارگردان فيلم قرمز در سه فيلم جداگانه ي ستاره ها كاركرد تابه امروز دو كاست بــا صداي خودش روانه ي بازار كرده اســت فروش ميلياردي اخراجيها او را بــه يكي از پولساز ترين بازيگران مرد سينماي ايران تبديل كــرد مي گويد اگرسي دي غير مجاز اخراجي ها وارد بازار نمي شــد ايــن فيلم بــه راحتي در تهران سه ميلياردتومان مي فروخت محمد رضا شريفي نيا از حضور او در بيشترفيلم هاي سينمايي استفادهميكندو جديدترين همكاري مشترك انها در فيلم دايره ي زنگي بــه كارگرداني پريسا بختاور اســت و…خيلي ها مي گـفـتـنـد او بــه درد بازيگري نمي خورداما در حال حاضر حيايي يكي از گرانترين بازيگران سينماي ايران اســت كهبه خاطر پركاري اش عملا بــه پر در امد ترين بازيگر سينماي ايران تبديل شده است.

فيلموگرافي:

دوهمسفر 1370

دوروي سكه 1371

پرتگاه 1372

حامي 1372

مرد كوچك 1373

گارد ويژه 1374

براده هاي خورشيد 1374

سيب سرخ حوا 1376

علف هاي هرز1377

دست هاي الوده 1378

بادام هاي تلخ 1378

تكيه برباد 1379

ماني وندا 1379

مونس 1379

مزاحم 1380

اثيري 1380

عروس خوش قدم 1381

دختر ايروني 1381

بوي بهشت 1381

رز زرد 1381

كما 1382

شكلات 1382

مهمان مامان 1382

عروس فراري(۱۳۸۳)

نقاب 1383

سرود تولد 1383

چه كسي امير را كشت؟ 1384

ستاره ها 1384

شام عروسي 1384

اكواريم 1384

تله1384

سنگ كاغذ قيچي 1385

مهمان 1385

هرشب تنهايي 1386

و دايره زنگي 1386

شب 1386

مجموعه تلويزيوني:

آپارتمان  1372

روزگار جواني 1377

همسايه ها  1379

امين حيايي متولد۱۹ خرداد ۱۳۴۹ در قيطريه تهران اســت او فرزند بزرگ خانواده استبرادر كوچكتر او اميد نام دارد كــه در كار هاي مربوط بــه موسيقي فعاليت ميكندنام همسراو نيلوفر خوش خلق اســت و انها داراي يك پسر بــه نام دارا حيايي ميباشند امين مادرشرا تك ستاره ي زندگيش ميداند وبه او علاقه ي شديدي دارد مادرش معلم اســت وپدرش شغلازاد دارد رنگ مورد علاقه ي او سبز اســت بــه بازي بازيگراني نظير ال پاچينو و عزت…انتظامي علاقه دارد واليبال و موج سواري ورزش هاي مورد علاقه ي او هستنديك خواهر  زاده بــه نام امير علي دارد كــه او را بسيار دوست ميدارد دايي امين نــيــز از نقاشانايران محسوب ميشود بــه قول رضا رشيد پور (در برنامه ي عبور شيشه اي از همان بچگي نيزپولساز بوده اســت بــه ايــن ترتيب كــه بچه هاي همسايگان را در پاركينگ منزل جمع مي كردوبا چوب وحلب وپارچه نمايش بــه راه مي انداخت وپانتوميم اجرا مي كــرد در ضمن بليط هاياين نمايش بــه گفته ي خودش دانه اي يك قران بوده است.

عكس امين حيايي

همسر امين حيايي

نفيسه روشن

نام:نفيسه
نام خانوادگي :روشن
تاريخ تولد :1361/2/13
محل تولد :باغ صبا تهران
تحصيلات :  كارشناسي حقوق دانشگاه ازاد اسلامي
تاهل :متاهل

بيوگرافي نفيسه روشن

نفيسه روشن در سيزدهم ارديبهشت سال 1361در محله باغ صبا تهران بــه دنيا آمد. او ليسانس حقوق اسلامي دارد.

او فرزند اول خانواده اســت و دو برادر كوچكتر از خود دارد.

نفيسه روشن از همان بچگي بــه بازيگري علاقمند بود و آرزويش ايــن بود كــه روزي بتوانن بازيگر شود؛ و زماني كــه خواست وارد دنياي بازيگري شــود نه تنها مخالفتي بــا او نكردند بـلـكـه او را بسيار تشويق كردند.

تفريحات :

به اتومبيلراني علاقه زيادي دارد و در وقت هاي بيكاري سري بــه پيست رالي مي زند.

ازدواج :

براي من چيزي كــه در ازدواج مهم اســت صبوري؛ صبر و گذشت دو طرف است.

دنياي بازيگري :

شروع فعاليت تلويزيوني او را مي توان بازي در سريال ” روزهاي بيادماندني ” بــه كارگرداني همايون شهنواز در تابستان 1382 دانست .اشتغال بــه تحصيل در مقطع ليسانس علت اصلي كم كاري وي در ايــن سالها بود ؛ امــا پــس از پايان تحصيلات دانشگاهي خود ؛ دامنه فعاليتش را گسترش داد. در پائيز سال 1382 در سريال “بچه هاي خيابان ” بــه كارگرداني همايون اسعديان ايفاي نقش كــرد كــه ايــن تجربه را يكي از بيادماندني ترين كارهايش مي داند .پس از آن در پائيز 1383 ؛ پيشنهاد كيانوش عياري بــراي حضور در سريال ” روزگار غريب ” را پذيرفت و بــه گروه عياري پيوست تــا برگ زرين ديگري بر افتخارات خود بيافزايد.

نفيسه روشن از آن گروه بازيگراني محسوب مي شــود كــه كم كم پله هاي ترقي را طي كــرد و كارش را در عرصه بازيگري بــا تئاترهاي دانش آموزي آغاز كــرد و بــه واسطه يكي از اقوام مادري اش بــراي بازي در سريال «روزهاي يادماندني» دعوت بــه كار شــد او هــر چند كــه قبل از سريال اغما در سريال هاي مختلف حضور داشت امــا بــه واسطه آن سريال و نقش پري چهره شد.

فيلم شناسي
فيلم هاي سينمايي

چك                                 1390
انسان ها                          1389
مادرزن سلام                      1385
شاخه گلي بــراي عروس        1383
مجموعه تلويزيوني نفيسه روشن

برابر بــا اصل                       1393
زماني بــراي عاشقي            1392
پنج كيلومتر تــا بهشت
دارا و ندار                          1389
ساختمان 85                     1389
ماه عسل                         1388
مثل هيچ كس                     1387
اغما                                1386
سال هاي برف و بنفشه        1385
كلانتر                              1384
باران بهاري                       1384
خوش ركاب                        1384
روزگار قريب                       1383
روزهاي بياد ماندني             1382
تب سرد                         1382
كمكم كن                         1381
مجموعه مردان كوچك

تله فيلم

يازده و هفت دقيقه             1388
سرگرد                           1387
پيوند                              1387
كابوس                           1387
اين پرونده مختومه نيست    1386
چند متر آن طرف تر            1386
ماموريت بهار                   1386
مسافر                          1384
آواي زمين                      1384
نفيسه روشن شبكه خانگي

ول كن دستمو                1388
نفر دهم                        1388
الم شنگه                      1389
اقاي زرنگ                     1389
كات كلانتري                  1390

عكس نفيسه روشن

همسر نفيسه روشن

رضا رشيدپور

زمينه فعاليت:  مجري؛ تهيه‌كننده؛ بازيگر و كارگردان
تولد:  ۱۸ مرداد ۱۳۵۴
محل زندگي:  تهران؛ ايران
مليت: ايران
سال‌هاي فعاليت: ۱۳۷۲-تاكنون
همسر رضا رشيدپور: نغمه مهرپاك
فرزند رضا رشيدپور: هلن
مدرك تحصيلي رضا رشيدپور:  كارشناسي در دو رشته عمران و كارگرداني از دانشگاه تبريز

بيوگرافي رضا رشيدپور

رضا رشيدپور متولد هجدهم مرداد ماه ۱۳۵۴در خيابان سلسبيل(رودكي) تهران است؛ تنها يك خواهر كوچك‌تر از خودش دارد كــه مهندس معمار است؛ مادرش خانه‌دار و پدرش مهندس برق و الكترونيك بوده و زمانيكه بــراي جمع‌آوري تجهيزات لشكر عاشورا بــه دزفول اعزام شده بودند؛ حين انــجـام وظيفه قطع نخاع شده و در سال ۷۶ درگذشت.

رضا رشيدپور در دوران مدرسه بسيار درسخوان بوده بــه طوري كــه ديپلم رياضي-فيزيك خود را بــا معدل ۸۶ /۱۹ گرفته و همزمان در دو دانشگاه؛ در دو رشته عمران و كارگرداني فارغ‌التحصيل شده است؛ در سال ۸۲ بــا خانم نغمه مهرپاك مجري برنامهٔ تصوير زندگي كــه فوق ليسانس روانشناسي دارد ازدواج كرده و در حال حاضر دختري بــه نام هلن دارد؛ بــه غير از مجري گري بــه كار كارگرداني و ساخت و ساز نــيــز مي‌پردازد.

رضا رشيدپور در فيلم سوپراستار نــيــز بــه عــنــوان بازيگر بــه ايفاي نقش پرداخت. همچنين وي در دو فيلم شيش و بش و در امتداد شهر نــيــز بازي كرده؛ همچنين او سابقه مجري‌گري در چند برنامه تلويزيوني در شبكه تهران صدا و سيما را بر عهده داشت كــه بعضي از آن‌ها بــه نوعي توقيف شدند.

فعاليت‌هاي رضا رشيدپور
•مجري
– مثلث
– شب شيشه‌اي
– عبور شيشه‌اي
– مثلث شيشه‌اي
– زنده رود
– ديد در شب
– صفر صفر
– حالا خورشيد

•بازيگر
سينما
-بي‌پولي (۱۳۸۶)
– سوپر استار (۱۳۸۸)[۷]
– شش نفر زير باران (۱۳۸۹)
-شيش و بش (۱۳۹۰)
– در امتداد شهر (۱۳۹۰)
– شرف خانواده فاضل (1392)

تلويزيون
– مرد هزار چهره

كارگرداني
-عينك آفتابي

گفتگويي كوتاه و خواندني بــا رضا رشيدپور و همسرش
بيشتر چــه ورزشي را دنبال مي‌‌كنيد؟
رضا رشيدپور: بــا ايــن كــه خيلي زياد طرفدار فوتبال هستم؛ امــا حــتـي يك‌بار هم فوتبال بازي نكردم؛ بيشتر شنا و بيليارد را دنبال مي‌‌كنم.

در فوتبال طرفدار چــه تيمي هستيد؟
رضا رشيدپور: بــا صراحت مي‌‌گويم: پرسپوليس.

تاريخ ازدواج و تاريخ تولد خانمتان را بــه ياد داريد؟
رضا رشيدپور: همسرم متولد پانزدهم خردادماه اســت و در تيرماه هم ازدواج كرديم.
نغمه مهرپاك: البته مردادماه بود…

خانم مهرپاك از سوابقتان برايمان بگوييد؟
نغمه مهرپاك: ابتدا كارم را بــا برنامه‌هاي راديويي و اجراي برنامه‌هاي زنده شبكه جوان آغاز كردم و از سال 76-77 وارد سازمان شدم و از زماني كــه مجريان تلويزيون و راديو تفكيك شدند؛ ديگر نتوانستم ايــن همكاري را در راديو دنبال كنم و امروز حسرت آن روزهاي خوب در راديو را ميخورم.

چطور بــا رضا آشنا شديد؟
نغمه مهرپاك: در راديو برنامه‌اي را اجرا مي‌‌كردم بــه نام جوان ايراني؛ دو نفر از همكاران آقا؛ ديگر نتوانستند بــا ما همكاري كنند؛ تهيه‌كننده و مدير گروه بــه دنبال يك مجري بودند و من استرس داشتم كــه حالا قرار اســت بــا چــه كسي برنامه اجرا كنم و آيا از نظر فكري و تيپ كاري بــا هم تفاهم داريم و…
تا ايــن كــه خبر آوردند آقايي كــه دو سال پيش برنامه شب ايراني را اجرا مي‌‌كرده انتخاب شــد و چــون بيننده آن برنامه بودم؛ بــه خوبي حضور ذهن داشتم.
اولين روز برخوردمان را خوب بــه ياد دارم؛ رضا سر تــا پا خاكي بود؛ چــون آن زمان در بخش عمراني فرودگاه امام خميني(ره) مشغول بــه كار بود؛ سه سال بعد از آن روز ايشان بــه خواستگاري من آمد.

دوران كودكي را چطور سپري كرديد بــا شيطنت يــا آرامش؟
رضا رشيدپور: هــر وقت صحبت از كودكي مي‌‌شود بــه ياد شش سالگي و پــس از آن مي‌‌افتم چــون پيش از آن را بــه ياد ندارم؛ خيلي آرام و ساكت بودم تــا جايي‌كه اطرافيان برخي اوقات فكر مي‌‌كردند زنده نيستم… (با خنده)

نغمه مهرپاك: من معتقدم هــر يك از ما بــه دوران كودكي خود برمي‌گرديم… رضا شايد جلوي دوربين آدم پرشور و نشاط و پرتحركي باشد؛ امــا در واقع آدم بسيار آرام و درونگرايي است. هــمــه بــه من مي‌گويند بــا ايــن همسر شوخ‌طبع و پر سر و صدا هيچ‌وقت حوصله‌ات سر نمي‌‌رود؛ در صورتي‌كه باور كنيد هميشه بــه رضا گله مي‌‌كنم كــه چرا اينقدر كم حرف و ساكت است.

بزرگ‌ترين شيطنتي كــه كرديد؟
رضا رشيد‌پور: بر خلاف دوران كودكي از زماني‌كه وارد دبيرستان شدم؛ شيطنت‌هاي زيادي انــجـام مي‌‌دادم؛ بــه طور مثال در كلاس را از جا در آوردن؛ بــا پيچ‌گوشتي ميزها را باز كردن يــا ايــن كــه تخته را جابه‌جا كردن؛ ولــي چــون خيلي درس‌خوان بودم هيچكس حرفي نمي‌‌زد؛ امــا جالب‌ترين شيطنت در همان دوران اتفاق افتاد؛ در مسير مدرسه‌ يك كتاب‌فروشي بود كــه در زيرزمين قرار داشت و هميشه شلوغ بود و من هــر روز مي‌‌رفتم كنتور برق را مي‌‌زدم و در مي‌‌رفتم و تمام لامپ‌هاي آنجا خاموش مي‌‌شد؛ جالب اين‌كه يك بار فروشنده بــه من گفت:
نمي‌دانم چرا هــر روز سر يك ساعت برق‌هاي اينجا مي‌‌رود! بنده خدا نفهميده بود ايــن شاهكار را هــر روز خود من انــجـام مي‌‌دهم.

بدترين نمره‌اي كــه گرفتيد؟
رضا رشيد‌پور: سال سوم ابتدايي از ديكته بــا دوازده غلط؛ هشت شدم.
نغمه مهرپاك: من سال چهارم ابتدايي تجديد آوردم؛ چــون متولد خرداد ماه هستم؛ روز تولدم هميشه هم ‌زمان بود بــا امتحانات و آن زمان از امتحان بعد از جشن تولدم نتوانستم نمره قبولي بگيرم.

عكس رضا رشيدپور

همسر رضا رشيدپور

محمدرضا فروتن

نام :محمدرضا
نام خانوادگي :فروتن
تاريخ تولد :1347/10/7
محل تولد :تهران
تحصيلات :فارغ التحصيل رشتهٔ روانشناسي باليني

بيوگرافي محمدرضا فروتن

محمدرضا فروتن متولد دي ماه سال 1347 در تهران ميباشد و چهار خواهر دارد. محمدرضا فروتن دانشجوي دكتراي روان شناسي سلامت از دانشگاه آزاد است.

بازي او در يكي از قسمت هاي سريال سرنخ (قسمت تماشاخانه) بــه قدري تأثيرگذار بود كــه چند دقيقه بعد از پخش از تلويزيون؛ پيشنهاد بازي در فيلمي بــه كارگرداني مسعود كيميايي بــه او مي شود.∗ فروتن بــا بازي در فيلم هاي مرسدس و اعتراض بــه شهرت رسيد و ســپــس فيلم هاي قرمز؛ دو زن؛ متولد ماه مهر؛ زير پوست شهر و شب يلدا او را بــه يك بازيگر مطرح در سينماي ايران تبديل كردند. او بــراي بازي در قرمز از هفدهمين جشنواره فيلم فجر و بــراي بازي در شب يلدا از پنجمين جشن خانه سينما جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد را بــه دست آورد.

زوج هنري فروتن و هديه تهراني در فيلم قرمز پــس از زوج خسرو شكيبايي و بيتا فرهي در هامون دومين زوج سينمايي تاريخ سينماي ايران بوده اند كــه برنده سيمرغ بلورين نقش اول مرد و زن سال شده اند. در سال 1377 دو فيلم پرفروش اول سال فيلم هاي قرمز و دو زن بــا بازي فروتن بودند كــه هــر دو فيلم در شمار آثار پرسروصدا و جريان ساز دهه بوده اند.

بعد از اكران مرسدس در سال 1376 تــا پايان دهه 70 و اوايل دهه 80 او سوپراستاري سينماي ايران را نــيــز توأمان بــا مورد توجه بودن از ســوي مردم و البته منتقدان تجربه كــرد و عــنــوان موفق ترين بازيگر مرد اواخر ايــن دهه بدون شك در اختيار محمدرضا فروتن بود كــه مجموعه اي از بهترين و مطرح ترين فيلم هاي آن سال ها را بــه عــنــوان جوان اول سينما خصوصاً در نقش هاي عاشق عصيانگر يــا بازي سراسر ستايش شده اش در جاودان فيلم شب يلدا تجربه كرد.

فروتن توانسته در طي سال هاي اخير مورد تشويق جشنواره ها و جوايز نــيــز قرار بگيرد و همچنان خودش را بــا وجود نزديك شدن بــه سومين دهه فعاليتش در سينما بــه عــنــوان يكي از ستارگان مطرح سينماي ايران بــا كارنامه اي از بازي هاي خوب و قابل توجه كــه مي تواند همچنان بدرخشد نگه داشته است.

بنا بــه گفته خودش:«از اولين سال هاي فعاليتش تــا بــه امروز همواره سعي كرده درست انتخاب كند؛ فيلم هاي گيشه اي بازي نكند و بــا انتخاب هاي خاص؛ سنجيده و حساب شده بــراي حرفه و كارش ارزش قائل شود.» محمدرضا فروتن بــا مسير و هدف مشخصي وارد سينماي ايران شــد كــه همواره ايــن مسير رو بــه رشد را حفظ كرده و بــه دور از حواشي و بــا پشت كار و جديت بــه راهش ادامه مي دهد. او در سال 1390 در اولين سريال تلويزيوني خود بــه نام از ياد رفته سه نقش متفاوت را ايفا كرد. ايــن سريال توانست بينندگان زيادي را بــه خود جلب كند.

فيلم سينمايي

1373     هدف
1373     آخرين بندر
1374     فاتح
1374     ماه و خورشيد
1376     مرسدس
1377     فرياد
1377     دو زن
1377     قرمز
1378     زير پوست شهر
1378     اعتراض
1378     متولد ماه مهر
1379     شب يلدا
1380     رقص بــا رويا
1381     ملاقات بــا طوطي
1381     بر باد رفته
1382     سربازهاي جمعه
1383     هشت پا
1383     مجردها
1383     باغ هاي كندلوس
1383     بازنده
1384     بــه آهستگي
1384     نوك برج
1384     وقتي هــمــه خواب بودند
1384     خاك سرد
1385     اتوبوس شب
1385     حس پنهان
1386     كنعان
1386     زن دوم
1387     پاي پياده
1387     محاكمه در خيابان
1387     پستچي سه بار در نمي زند
1387     شبانه روز
1387     ميزاك
1387     عيار 14
1387     دعوت
1388     چهل سالگي
1388     ديگري
1388     دموكراسي تو روز روشن
1389     زمان معكوس)
1389     خيابان هاي آرام
1390     بي خداحافظي
1390     چارسو
1390     هيچ كجا هيچكس
1391     دلتنگي هاي عاشقانه
1392   متروپل
1392    طبقه حساس
1392    سايه روشن
1393شيفت شب

تلويزيوني

1389     چشم آفتاب
1388     ذهن برتر
1387     5:28
1387     خرده جنايت هاي زن و شوهري

سريال ها

1391     فيلم مسابقه رالي ايراني
1389     سرزمين كهن
1389-1388     از ياد رفته

جوايز

كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از شانزدهمين جشنواره فيلم فجر بــراي بازي در فيلم « مرسدس » – 1376
برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از هفدهمين جشنواره فيلم فجر بــراي بازي در فيلم « قرمز » – 1377
برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد از بخش بين الملل بيست و چهارمين جشنواره فيلم فجر بــراي بازي در فيلم « بــه آهستگي » – 1384
كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از بيست و ششمين جشنواره فيلم فجر بــراي بازي در فيلم «كنعان» – 1386
كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر بــراي بازي در فيلم «عيار 14» – 1387
كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از بيست و هشتمين جشنواره فيلم فجر بــراي بازي در فيلم “چهل سالگي” -1388
برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد از سومين دوره جشن خانه سينما بــراي بازي در فيلم « قرمز » – 1378
كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد از چهارمين دوره جشن خانه سينما بــراي بازي در فيلم « زير پوست شهر » – 1379
برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد از پنجمين جشن خانه سينما بــراي بازي در فيلم « شب يلدا » – 1380
كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد از دهمين جشن خانه سينما بــراي بازي در فيلم « بــه آهستگي » – 1385
كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد در يازدهمين جشن خانه سينما بــراي بازي در فيلم “اتوبوس شب” – 1386
كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد از چهاردهمين جشن خانه سينما بــراي فيلم “ديگري” – 1389
بهترين بازيگر نقش اول مرد سال بــه انتخاب نويسندگان و منتقدان بــراي بازي در فيلم « قرمز » – 1378
سومين بازيگر نقش اول مرد سال بــه انتخاب نويسندگان و منتقدان بــراي بازي در فيلم « زير پوست شهر » – 1379
بهترين بازيگر نقش اول مرد سال بــه انتخاب نويسندگان و منتقدان بــراي بازي در فيلم « شب يلدا » – 1380
كانديد بهترين بازيگر نقش اول مرد در دومين جشن انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي بــراي بازي در فيلم “كنعان” – 1387
برنده جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد از سومين جشن منتقدان و نويسندگان سينمايي بــراي بازي در فيلم “عيار 14” – 1388
برنده جايزه حافظ بهترين بازيگر نقش اول مرد از پنجمين جشن دنياي تصوير بــراي بازي در فيلم شب يلدا

عكس محمدرضا فروتن

همسر محمدرضا فروتن

نيكي كريمي

نيكي كريمي متولد ۱۹ آبان ۱۳۵۰ در تهران است. نيكي كريمي بــه غير از فعاليت در سينما و تلويزيون در حرفه عكاسي نــيــز فعاليت دارد. اعضاي خانواده‌ نيكي كريمي در انگلستان و آمريكا زندگي ميكنند.

بيوگرافي نيكي كريمي

نيكي كريمي (به انگليسي niki karimi – زاده ۱۹ آبان ۱۳۵۰؛ تهران) بازيگر؛ كارگردان؛ مترجم و عكاس ايراني است. نيكي كريمي تاكنون در چندين جشنواره جهاني فيلم بــه عــنــوان داور حضور داشته‌ است. كريمي بــا كسب چهار جايزه از جشنواره‌هاي گوناگون بين‌المللي يكي از موفق‌ترين بازيگران ايراني از لحاظ تعداد جوايز جهاني بوده‌است.

نيكي كريمي متولد ۱۹ آبان ۱۳۵۰ در تهران است. نيكي كريمي از دوران دبستان بازي در گروه‌هاي كوچك تئاتري را آغاز كرد. نخستين نقش سينمايي‌اش را در سال ۱۳۶۸ در فيلم «وسوسه» بــه كارگرداني جمشيد حيدري بــه دست آورد. امــا نخستين حضور جدي‌اش را مي‌توان در فيلم «عروس» بــه كارگرداني بهروز افخمي در سال ۱۳۶۹ دانست. نيكي كريمي و ابوالفضل پورعرب را اولين ستارگان سينماي ايران پــس از انقلاب مي‌دانند. پــس از آن ؛ نيكي كريمي در دو فيلم مهم از داريوش مهرجويي بــه نام‌هاي «سارا» و «پري» بازي كرد. در سال ۱۳۷۱ بازي در فيلم «سارا» (اقتباسي از «خانه عروسك» اثر هنريك ايبسن) توانست برايش جايزه بهترين بازيگر زن جشنواره‌هاي سن سباستين و نانت را بــه ارمغان بياورد. در همان سال بــراي تحصيل در رشته طراحي لباس بــه آمريكا رفت و تــا زمان بازي در فيلم «پري» اثر داريوش مهرجويي بــه ايران بازنگشت. بازي‌ نيكي كريمي در ايــن فيلم كــه اقتباسي از كتاب «فرني و زويي» اثر سلينجر بود مورد توجه قرار گرفت و بــراي بار سوم در جشنواره فيلم فجر نامزد سيمرغ بلورين شد.

پس از بازي در چند فيلم از كارگرداناني چــون ابراهيم حاتمي‌كيا؛ بهروز افخمي و داريوش فرهنگ در سال ۱۳۷۷ در فيلم «دو زن»به كارگرداني تهمينه ميلاني بازي كرد. نيكي كريمي بــا بازي در ايــن فيلم؛ بــه بازيگر ثابت چند فيلم بعدي تهمينه ميلاني تبديل شــد و ايــن همكاري تــا فيلم «واكنش پنجم» ادامه يافت. نيكي كريمي بــراي پنجمين بار بــراي فيلم «دو زن» نامزد دريافت سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر شــد و جايزه بهترين بازيگر زن را بــه خاطر بازي در همين فيلم از جشنواره تائورمينا ايتاليا گرفت.

پس از اينكه دستياري عباس كيارستمي را در فيلم «a.b.c. africa» بــه عهده گرفت؛ در سال ۱۳۸۰ فيلم كوتاه مستندي بــا مضمون نازايي بــا عــنــوان «داشتن يــا نداشتن» ساخت كــه برنده جايزه باران شد. در سال ۱۳۸۱ در دو فيلم «ديوانه‌اي از قفس پريد» بــه كارگرداني احمدرضا معتمدي و «واكنش پنجم» بــه كارگرداني تهمينه ميلاني بازي كــرد كــه بــه خاطر بازي در ايــن دو فيلم جايزه سيمرغ بلورين جشنواره فجر را گرفت. نيكي كريمي بــراي اولين بار در فيلم «باج خور» اثر «فرزاد مؤتمن» در يك نقش خاكستري بازي كرد.

در سال ۱۳۸۳ اولين فيلم بلندش بــه نام يك شب را كارگرداني كرد. ايــن فيلم بــه خاطر شرايط مميزي در ايران اكران نشد ولــي در جشنواره‌هاي معتبر خارجي درخشيد از جمله در جشنواره فيلم كن مورد توجه قرار گرفت. نيكي كريمي فيلم بعدي خود بــه نام چند روز بعد را در سال ۱۳۸۵ و در شرايطي ساخت كــه هنوز تكليف اكران يك شب در هاله‌اي از ابهام قرار داشت نيكي كريمي در فيلم دوم خود بازي هم كــرد و فيلمي قابل قبول و تحسين شده كارگرداني كــرد ولــي باز ايــن فيلم هم بــه خاطر مسائل مميزي در ايران هنوز اكران نشده است. سومين فيلم نيكي كريمي بــا نام سوت پايان در سال ۱۳۸۹ خورشيدي ساخته شد.

كريمي در تله تئاتر خرده جنايت‌هاي زن و شوهري بــراي اولين بار در يك كار تلويزيوني حاضر شد.

كريمي همچنين در حرفه عكاسي نــيــز فعاليت دارد. وي همچنين تاكنون چندين نمايشگاه عكس از كارهاي خود؛ برگزار كرده است. نيكي كريمي تاكنون سبك‌هاي مختلف عكاسي همچون پرتره و… را تجربه كرده ولــي عكاسي از طبيعت در آثار او چشمگيرتر است.

كريمي كــه اعضاي خانواده‌اش در انگلستان يــا آمريكا زندگي ميكنند بين تهران و لندن در رفت‌وآمد است.

زندگينامه نيكي كريمي

كتاب‌شناسي
*  آوازهايي كــه مادرم بــه من آموخت (زندگي‌نامه مارلون براندو) [ترجمه]
* intimacy اثر حنيف قريشي [ترجمه]
* نور ماه بر درختان كاج (هايكوي ژاپني) [ترجمه]
* مجموعه اشعار يكصد شاعر زن چيني [ترجمه]

* نزديكي (رمان؛ اثر حنيف قريشي)؛ ۱۳۸۴
* عشق زمان غم (بر اساس ۱۰ داستان كوتاه از حنيف قريشي) [ترجمه؛ مجوز نشر آن صادر نشده است]

نمايشگاه عكس
*  گالري گلستان (بهمن ۱۳۹۱)
* گالري توتال آرت؛ دبي (۱۳۸۹)
* گالري گلستان (آبان ۱۳۸۸)
* اكسپوي موسسه صبا (۱۳۸۷)

ديگر آثار
آلبوم تولدي ديگر (دكلمه اشعار برگزيده فروغ فرخزاد؛ ۱۳۸۲)

آثار :

كارگرداني :

بازيگري سينما :

بازيگري تئاتر :

بازيگري تلويزيون :

عكس نيكي كريمي

طناز طباطبايي

طناز طباطبايي ستاره مشهور سينما يكي از متفاوت ترين بازيگران سينماست. مي پرسيد چرا؟ چــون او دغدغه هاي متفاوت و عجيبي دارد.

اين ستاره سينما در يكي از گــفــت و گوهايش بــا ساناز صفايي اعتراف مي كــنــد مهم ترين دغدغه او هميشه در زندگي ترس از پيري بوده. او در ايــن باره مي گويد:«كهنه نشدن. من از پير شدن مي ترسم. از ذهن پير مي ترسم. از جسم پير مي ترسم.»

و ادامه مي دهد: «متولد سال 62 هستم. امــا ايــن مربوط بــه ايــن سن من نيست. من 18 سالگي هم كــه گواهينامه گرفتم و فكر كردم كــه ديگر خيلي بزرگ شدم سريع ايــن فكر از ذهنم عبور كــرد كــه يعني دارم پير مي شوم و هــر روز كــه جلو مي روم بيشتر؛ بيشتر از ايــن فرسودگي و كهنه شدن مي ترسم.»

اما او كــه مجرد اســت درباره ترس از اينكه پا بــه سن بگذارد و همچنان مجرد بماند و فرزندي نداشته باشد؛ نظرات جالب و شنيدني دارد: «ببين ايــن حرفي كــه الان مي خواهم بگويم خيلي حرف راديكالي اســت شايد خيلي ها بــا من مخالف باشند و البته خيلي مسئله شخصي اســت ولــي تصورم ايــن اســت كــه بــا ازدواج و بچه دار شدن و بــا هــر چيزي كــه از ايــن دست بــه من اضافه مي شــود انگار كــه من يك مرحله عقب مي روم و ايــن حس كهنگي بــه من دست خواهد داد كــه حالا ديگر الان تمام شدم و بچه ام از من مهم تر است.

الان خودت نبايد غذا بخوري و اول بــايــد بچه ات را سير كني. الان جيب خودت مــمــكن اســت خالي باشد امــا جيب بچه ات بــايــد پر باشد. خودت نبايد فلان كار را كني كــه شوهرت بتواند فلان كار را كند. الان مجبوري كار نكني چــون بچه كوچك داري و… ... راستش را بخواهيد من يك ذره خودخواهم. نه؛ خيلي خودخواهم. ايــن خيلي خودخواه بودن و ترس از كهنه شدن باعث مي شــود كــه محتاط باشم. هميشه دوست دارم جوان باشم و تازه باشم و هــمــه چيز تازه باشد.

اين خيلي خطرناك اســت چــون من فكر مي كنم اگــر يك روزي كهنه شوم و بــه ايــن باور برسم كــه كهنه شدم دچار افسردگي خيلي حادي مي شوم كــه حــتـي مــمــكن اســت خودكشي كنم.

همه آرزوي زندگي ام هم همين اســت كــه خداوند ايــن تازگي را از من نگيرد.» بازيگر سريال «شاهگوش» در ادامه در پاسخ اينكه آيا مي خواهد مراحل ازدواج و بچه دار شدن و تشكيل خانواده را بگذارد بــراي بعدتر؛ جواب مي دهد: «نه اينكه بعدتر؛ اصلا هيچ وقت بــه آن فكر هم نمي كنم؛ هرگز. عشق مادر و فرزندي و عشق بــه خانواده؛ عشقي طبيعي و در نهاد بشر اســت ولــي چيزي كــه من مي گويم يك ذره متفاوت است.

نمي دانم شايد من يك ذره خودشيفتگي بازيگري دارم و ايــن چيزي اســت كــه بــه نظرم هــمــه بازيگران دارند و اگــر نداشته باشند اصلا نمي توانند بازيگر شوند. آن خودشيفتگي هم ايــن اســت كــه من خودم را از هــر چيزي در جهان بيشتر دوست دارم و فكر مي كنم حــتـي اگــر روزي بچه دار شوم باز هم خودم را بيشتر از او دوست خواهم داشت. آنقدر خودم را دوست دارم كــه حاضر نمي شوم ايــن هــمــه سختي بــه خودم بدهم كــه عشق ديگري را تجربه كنم. آن عشق را خودم بــه خودم دارم.»

بيوگرافي طناز طباطبايي

نام: طناز

نام خانوادگي: طباطبائي

تاريخ تولد: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۶۲

محل تولد: تهران – نياوران

تحصيلات: كارگرداني تئاتر

وضعيت تاهل: مجرد

طناز طباطبائي يك خواهر دارد كــه بزرگتر از اوست و بــه خواهرش خيلي علاقه مند اســت – بــا موسيقي آشنايي دارد و گيتار مي زند ؛ مدتي هم كار نقاشي ميكرد – پدرش نــيــز در زمينه ي موسيقي فعاليت دارد ؛ در كلاس هاي آزاد بازيگري شركت كرده بود كــه هنوز يك ماه از كلاس هايش نگذشته بود بــراي بازي در جواني انتخاب شــد و اولين بازي خود را در سال ۸۰ انــجـام داد كــه در آن سريال ۱۸ ساله بود .

با هيچ كدام از خانم ها و آقايان طباطبائي در سينما و تلويزيون كشور نسبت فاميلي ندارد – مثل بهنوش طباطبايي – علي طباطبايي و …

آثار طناز طباطبايي :

ديشب باباتو ديدم آيدا (رسول صدرعاملي؛ ۱۳۸۳) – چهار انگشتي (سعيد سهيلي؛ ۱۳۸۵) – جعبه موسيقي (فرزاد موتمن؛ ۱۳۸۶) – مي زاك (حسينعلي ليالستاني؛ ۱۳۸۷) – پسر تهراني (كاظم راست گفتار؛ ۱۳۸۷) – صداها (فرزاد موتمن؛ ۱۳۸۷) – طهران تهران (اپيزود: سيم آخر؛ ۱۳۸۸)

مجموعه هاي تلويزيوني: – در چشم باد (مسعود جعفري جوزاني؛ ۱۳۸۵) – ميوه ممنوعه (حسن فتحي؛ ۱۳۸۶)

جوايز و افتخارات طناز طباطبايي: – برنده جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل زن از سومين جشن منتقدان بــراي بازي در فيلم “صداها” – ۱۳۸۸

عكس طناز طباطبايي

مهدي سلوكي

مهدي سلوكي در 14 خردادماه سال 1361 در اصفهان بــه دنيا آمد؛ پدرش افسر نيروي هوايي ارتش و اصالتا تهراني است؛زماني كــه مهدي بــه دنيا آمد؛ سرهنگ سلوكي مامور بــه خدمت در پايگاه هشتم شكاري نيروي هوايي در اصفهان بود و بــه همين دليل شناسنامه‌اش را در اصفهان گرفتند پــس از پايان ماموريت پدر بــه همراه خانواده بــه تهران بازگشت و در محله نارمك تهران سكني گزيد.

مادر او اصالتا اراكي است؛ فرزند اول خانواده محمد در سوم اسفندماه سال 1358 بــه دنيا آمد؛ او مجري شبكه تهران است. خانواده سلوكي‌ها اصيل و متعصب و مذهبي‌اند. پدر و مادر هــر دو تحصيلكرده و اهل فرهنگ و هنر بودند.

دوران كودكي مهدي مثل بقيه پسر بچه‌ها؛ بــه شيطنت گذشت؛ در مجتمع مسكوني پايگاه هشتم شكاري مهدي اغلب اوقات بــا همراهي برادرش مشغول بازي‌هاي كودكانه بود.

بيوگرافي مهدي سلوكي

مهرماه سال 1367؛ مهدي بــه كلاس اول رفت؛ از آنجا كــه محمد در كلاس پنجم همان دبستان درس مي‌خواند؛ ديگر بچه‌هاي مدرسه حريف شيطنت‌هاي او نمي‌شدند. مهدي بسيار باهوش و بــا استعداد و پرحافظه بود؛ امــا بــه خاطر همان شيطنت‌ها فرصت كمتري بــراي درس خواندن مي‌گذاشت و هميشه شب امتحان بــراي نمره زحمت مي‌كشيد! برادرش هم بــه او كمك مي‌كرد و ايــن روال در دوران راهنمايي هم ادامه داشت تــا اين‌كه وارد دبيرستان شد. مهدي هنرستان و رشته گرافيك را برگزيد در حالي كــه در كودكي خود و خانواده‌اش آرزوي مهندسي؛ خلباني و پزشكي داشتند. او در هنرستان مالك اشتر تهران؛ درس خواند و در همين مقطع هم بود كــه جذب كار هنري و تلويزيوني شــد تــا آنقدر سرش شلوغ شــود كــه ديگر زياد بــه درس‌ها نرسد. البته مسير آينده‌اش را هم انتخاب كرده بود و گرافيك ديگر بــه كارش نمي‌آمد. او سال 79 ديپلم گرافيكش را گرفت و ديگر تمام وقت روي كار هنري و حرفه‌اي زوم كــرد و انرژي گذاشت.

پس از پايان دوران خدمت سربازي و در شرايطي كــه چند مجموعه بازي كــرد و چند برنامه را بــه عــنــوان مجري در كارنامه داشت؛ احساس كــرد كــه در دانشگاه بــايــد شركت كند؛ بــه همين دليل بــراي كنكور خواند و در رشته بازيگري دانشگاه آزاد اراك قبول شد؛ منتهي حجم بالاي كار و كمبود وقت اجازه داد؛ او تــا ليسانس پيش برود. گفتني اســت مهدي سلوكي نقاشي چيره‌دست است.

درباره او مي‌گويند: هميشه معلم‌ها و ناظم‌ها از دستش شاكي بودند و هــر روز يك جاي بدنش درد مي‌كرد تــا اجازه بگيرد و بــه منزل برود! ديگر هــمــه دستش را خوانده بودند؛ امــا مهدي آنقدر طبيعي نقش بازي مي‌كرد كــه اصلا جرقه بازيگر شدنش هم توسط يكي از معلمان زده شــد و روزي بــه او گفت: تو بهتر اســت بروي هنرپيشه شوي!

مهدي از كودكي نقاش قابلي بود تــا جايي كــه نزديكانش وقتي مي‌خواستند در هنر بــراي او آينده‌اي تصور كنند؛ او را در جايگاه يك نقاش حرفه‌اي و مشهور مي‌ديدند. عشق بــه نقاشي باعث شــد او پــس از دوره راهنمايي قيد دبيرستان وخلباني و پزشكي را زده و وارد هنرستان گرافيك شود. زماني كــه ماجراي بازيگر شدنش پيش آمد؛ هنوز نقاشي هنر اول مهدي بود و تــا قبل از پخش مجموعه نرگس مهدي نــيــز در تمام مصاحبه‌هايش رسما مي‌گفت كــه بازيگري نه شغل اول اوست و نه عشق و هنر اول و هميشه تاكيد داشت كــه نقاشي را ترجيح مي‌دهد امــا امروز ديگر چنين نيست. مهدي حــتـي تجربه برگزاري نمايشگاه نقاشي را هم بــا يكي از دوستانش دارد؛ چندي پيش نمايشگاهي بــه نام «سحرآميز» برگزار شد. مهدي در ميان ساير هنرها بــه خطاطي هم مسلط اســت اصلا خط خوش در خانواده سلوكي‌ها ارثي اســت و پدر و برادرش هم بسيار خوش خط هستند.

رانندگي پشت فرمان اتومبيل بــه همان اندازه كــه بــراي مهدي جذابيت تفريحي دارد؛ بــراي خانواده و دوستدارانش نگران‌كننده اســت چــون او عاشق سرعت بوده و حــتـي در زندگي خصوصي هم معمولا بــا سرعت تصميم گرفته و عمل مي‌كند! البته مهدي راننده ماهر و باتجربه‌اي است؛ امــا بــه دليل همين سرعت بــه طور متوسط هرماه تصادفي مي‌كند و هرگز كسي اتومبيل او را سالم نديده! (اولين ماشين او رنوي سفيد بود؛ بعد پرايد خريد و حالا 206 سبز دارد)…

او عاشق پرسپوليس و رئال مادريد است؛ از بازي برزيل هم خوشش مي‌آيد؛ بهترين بازيكن فعلي ايران را علي كريمي و جهان را رونالدينيو مي‌داند. او بهترين فوتباليست‌هاي تاريخ ايران و جهان را؛ احمدرضا عابدزاده و مارادونا مي‌داند… بهترين دوست ورزشي‌اش «علي انصاريان» است. بهترين شهر ايران را شيراز و بهترين مقصد بــراي سفر را شمال مي‌داند… بهترين رنگ از نظر او قرمز است.

عكس مهدي سلوكي

همسر مهدي سلوكي