وبلاگ من وبلاگ من .

وبلاگ من

زندگي نامه امام حسين

امام حسين

 

 

امام حسين

 

يكي از نكات قابل تاملي ke در عزاداري اباعبدالله الحسين (ع) در كشور be چشم مي‌خورد؛ ايــن اســت ke هيات‌هاي مذهبي هنوز عاشورا آغاز نشده be عزاداري مي‌پردازند؛ امــا بعد از عاشورا ke امام حسين(ع) be شهادت مي‌رسد و اصحاب و ياران حضرت be اسارت مي‌روند؛ هيات‌ها جمع مي‌شوند ke ايــن امر خود جاي بسي تامل دارد.

به گزارش ايسنا؛ غم و مصيبت اهل بيت (ع) از همان آغازين روزهاي ماه محرم آغاز مي‌شود و از دوم ايــن ماه ke كاروان امام حسين (ع) be صحراي كربلا مي‌رسد؛ ايــن حزن  و زاري دو چندان مي‌شود.

اما درباره عزاداري‌هايي ke در جامعه برگزار مي‌شود و هــمــه آن از رويِ ارادت be سيدِ و سالار شهيدان است؛ بــايــد be نكاتي توجه كنيم؛ از جمله اينكه چرا بعد از روز عاشورا؛ مراسم‌هاي عزاداري هم برچيده مي‌شوند و ديگر خبري از خميه‌هاي عزا نيست؟ درحاليكه در ايــن روز تازه امام حسين (ع) و يارانش be شهادت رسيده و اهل يت ايشان be اسارت درمي‌آيند.

به نظر بــايــد ايــن امر در جامعه ترويج پيدا كــنــد ke محرم و عزاداري اباعبدالله فــقــط be ۱۰ روز ابتدايي ايــن ماه محدود نشود.

«حجت‌الاسلام والمسلمين بهرام دلير»؛ مدرس فلسفه عالي و عرفان حوزه علميه قم در اين‌باره ba اشاره be اينكه محرم در واقع نماد عزاداري يك ملت محسوب مي‌شود؛ اظهار كرد: در رابطه ba ايــن نماد عزاداري بحث‌هايي وجود دارد ke گاهي تحريف‌هايي در آن‌ها رخ داده و در طول زمان معاصر محور بحث‌هاي اباعبدالله و محرم متأسفانه be دست كساني افتاده اســت ke فــقــط از دار دنيا يك سرمايه حنجره دارند و معرفت و عرفاني در نهاد برخي از آن‌ها وجود ندارد و گاهي بي‌ادبي‌ها و بي‌اخلاقي‌هايي از آن‌ها سر مي‌زند ke قطعا امام حسين (ع) نــيــز از ايــن رفتار راضي نيست.

وي خاطرنشان كرد: اينكه در دهه اول محرم صرفا برخي هيأت‌ها عزاداري مي‌كنند و بعد از آن ديگر خبري از عزاداري نيست؛ جاي كار بسيار زيادي دارد. امام حسين (ع) در روز عاشورا شهيد مي‌شود و عزاداري اصلي از همان روز تا دهه آخر صفر ke اربعين اســت بــايــد برگزار شود؛ ولــي مي‌بينيم ke امام حسين (ع) هنوز شهيد نشده اســت مردم عزاداري و سياه پوشان ra آغاز مي‌كنند و كلا در روز عاشورا مراسم تمام مي‌شود.

اين مدرس فلسفه عالي و عرفان حوزه علميه قم تصريح كرد:‌ ما پــس از برگزاري هــر دوره عزاداري بــايــد be حقيقت و معناي واقعي كربلا پي ببريم؛ امــا متأسفانه ايــن امر در جامعه ما وجود ندارد. يكي از زواياي برجسته عاشورا بردباري و صبوري اســت ke در بين اهل بيت (ع) شاهد آن هستيم؛ امــا آيا در عزاداري‌هاي ما نــيــز ايــن سبك‌ها در بين مردم ترويج پيدا مي‌كند و آيا سبك زندگي اجتماعي ما از محرم سال گذشته نسبت be امسال تغييراتي داشته است؟

دلير تأكيد كرد: شجاعت و جانثاري؛ ترويج نماز اول وقت و امثال اين‌ها جزء افكار و انديشه‌هاي برجسته عاشورا و اباعبدالله (ع) است. متأسفانه در برخي مواقع مي‌بينيم ke محرم در بين ما be سمت ديگري مي‌رود؛ در حاليكه اهداف اباعبدالله (ع) be سمت ديگري. محرم مجموعه‌اي از باورهاست ke نمونه ايــن باور ra در شب عاشورا مي‌بينيم. ما بــايــد اين‌ها ra تجزيه و تحليل كنيم تا محرم سال آينده ke مي‌آيد؛ انديشه‌محوري در جامعه ما در رأس امور باشد نه مداح محوري.

وي يادآور شد: زماني ke محرم ra be مداحي و فــقــط صدا سپرديم؛ ديگر نمي‌توانيم افكار اباعبدالله (ع) ra در جامعه پياده كنيم. برخي در بين ايــن عزيزان هستند ke سواد دارند؛ امــا اغلب‌شان معرفت چنداني نسبت be قيام عاشورا ندارند. مجددا تأكيد مي‌كنم ke دهه محرم از عاشورا شروع مي‌شود. يكي از مواردي ke بــايــد be آن در عزاداري‌ها پرداخت همين امر اســت ke هيات‌ها فقط  ۱۰ روز اول عزاداري مي‌كنند.

سابقه تاريخي عزاداري در دهه اول ماه محرم

نقش عزاداري در حفظ فرهنگ عاشورا مهم اســت و آثار و بركات خوبي بــراي بشر داشته و خواهد داشت. افزون بر اين؛ كاروان امام حسين (ع) روز دوم محرّم سال ۶۱ هجري وارد كربلا شد؛ پــس از آن سپاه كوفيان be تدريج وارد شدند و عزا و مصيبت خاندان اهل بيت(ع) از همان زمان آغاز شد. بنابراين چــون اصل گرفتاري حضرت از دهه اول محرم آغاز شده است؛ پيروان حضرت از اول محرم عزاداري مي‌كنند.

عزاداري از ابتداي محرم سابقه تاريخي دارد. آغاز عزاداري در دهه اول محرم آن هم be صورت فراگير همانند عزاداري امروزه ra مي‌توان از عصر معزالدوله ديلمي از سلسله آل بويه دانست. (۱)

معزالدّوله اولين كسي اســت ke فرمان داد مردم شيعه بغداد در دهه اول محرم بــراي حضرت امام حسين (ع) سياه بپوشند و بازار ra سياهپوش كـنـنـد و در روز عاشورا دكان‌ها ra ببندند و از طباخي جلوگيري كـنـنـد و تعطيل عمومي اعلام كنند. ايــن مراسم در تمام كشورهاي اسلامي از جمله ايران تا اوايل سلطنت سلجوقيان معمول بود ke تا be امروز ادامه دارد. (۲)

——————————————
منبع:

۱.مرتضي مطهري؛ مجموعه آثار؛ ج ۱۷؛ ص ۹۴

۲.جواد محدّثي؛ فرهنگ عاشورا؛ ص ۳۱۳

 

زندگينامه امام حسين

 

زندگينامه امام حسين

 

دومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ؛ ke درود خدا بر ايشان باد؛ در خانه وحي و ولايت چشم be جهان گشود.
چون خبر ولادتش be پيامبر گرامي اسلام (ص ) رسيد؛ be خانه حضرت علي (ع ) و فاطمه ra فرمود تا كودكش ra بياورد. اسما او ra در پارچه اي سپيد (2) (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد؛ آن گرامي be گوش راست او اذان و be گوش چپ (3) او اقامه گــفــت ... be روزهاي اول ya هفتمين روز ولادت ba سعادتش ؛ امين وحي الهي ؛ جبرئيل ؛ فرود آمد و گــفــت : سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا؛ ايــن نوزاد ra be نام پسر كوچك هارون (شبير) چــون علي بــراي تو بسان هارون (5) ke be عربي (حسين ) خوانده مي شــود نام بگذار. (4)براي موسي بن عمران اســت ؛ جز آن ke تو خاتم پيغمبران هستي .
و be ايــن ترتيب نام پرعظمت “حسين ” از جانب پروردگار؛ بــراي دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. be روز هفتم ولادتش ؛ فاطمه زهرا ke سلام خداوند بر او باد؛ گوسفندي ra بــراي كشت ؛ و سر آن حضرت ra تراشيد و هم وزن موي سر او (6) فرزندش be عــنــوان عقيقه (7) نقره صدقه داد.

حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن علي (ع ) ke در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) ke شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد؛ مردم از اظهار محبت و لطفي ke پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ؛ be بزرگواري و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم ke رسول خدا (ص ) حسين (ع ) ra بر زانوي خويش نهاده او ra مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ؛ تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ؛ تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي ke نه نفرند و خاتم ايشان ؛ (8) قائم ايشان (امام زمان “عج “) مي باشد.
انس بن مالك روايت مي كند: وقتي از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود ra بيشتر دوست مي داري ؛ فرمود:
بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) ra be سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را؛ (10) آنان ra مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره ke از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت اســت ؛ در عين حال اعتراف مي كــنــد ke : “رسول اكرم ra ديدم ke حسن و حسين ra بر شانه هاي خويش نشانده بود و be ســوي ما مي آمد؛ وقتي be ما رسيد فرمود هــر كس ايــن دو فرزندم ra دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ؛ و هــر ke ba آنان دشمني ورزد ba من دشمني نموده اســت .
عالي ترين ؛ صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملكوتي بين پيامبر و حسين ra مي توان در ايــن جمله رسول گرامي اسلام (ص ) خواند ke فرمود: “حسين از من و من از (12) حسينم

حسين (ع ) ba پدر
شش سال از عمرش ba پيامبر بزرگوار سپري شد؛ و آن گاه ke رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و be لقاي پروردگار شتافت ؛ مدت سي سال ba پدر زيست ... پدري ke جز be انصاف حكم نكرد؛ و جز be طهارت و بندگي نگذرانيد؛ جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت ... پدري ke در زمان حكومتش لحظه اي او ra آرام نگذاشتند؛همچنان ke be هنگام غصب خلافتش جز be آزارش برنخاستند. در تمام ايــن مدت ؛ ba دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد؛ و در چند سالي ke حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد؛ حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ؛ مانند يك سرباز فداكار همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد؛ و در جنگهاي “جمل “؛ “صفين ” و “نهروان ” شركت و be ايــن ترتيب ؛ از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت كــرد و (13) داشت ... حــتـي گاهي در حضور جمعيت be غاصبين خلافت اعتراض مي كرد.
در زمان حكومت عمر؛ امام حسين (ع ) وارد مسجد شد؛ خليفه دوم ra بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كــرد ke سخن مي گــفــت ... بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: “از منبر (14) پدرم فرود آي ….

امام حسين (ع ) ba برادر
پس از شهادت حضرت علي (ع )؛ be فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع )مامت و رهبري شيعيان be حسن بن علي (ع )؛ فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )؛ منتقل گشت و بر هــمــه مردم واجب و لازم آمد ke be فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) ke دست پرورد وحي محمدي و ولايت علوي بود؛ همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان ke وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و be دستور خداوند بزرگ ؛ امام حسن (ع ) مجبور شــد ke ba معاويه صلح كــنــد و آن هــمــه ناراحتيها ra تحمل نمايد؛ امام حسين (ع ) شريك رنجهاي برادر بود و چــون مي دانست ke ايــن صلح be صلاح اسلام و مسلمين معاويه ؛ در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش ra be بدگويي نسبت be امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود؛ امام حسين (ع ) be دفاع برخاست تا سخن در گلوي معاويه بشكند و سزاي ناهنجاريش ra be كنارش بگذارد؛ ولــي امام حسن (ع ) او ra be سكوت و خاموشي فراخواند؛ امام حسين (ع ) پذيرا شــد و be جايش بازگشت ؛ آن گاه امام حسن (ع ) خود be پاسخ معاويه (15) برآمد؛ و ba بياني رسا و كوبنده خاموشش ساخت .

امام حسين (ع ) در زمان معاويه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود؛ be گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان be امام حسين (ع ) منتقل شــد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد ke معاويه ba اتكا be قدرت اسلام ؛ بر اريكه حكومت اسلام be ناحق تكيه زده ؛ سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي و قوانين خداوند اســت ؛ و از ايــن حكومت پوشالي مخرب be سختي رنج مي برد؛ ولــي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم كــنــد تا او ra از جايگاه حكومت اسلامي پايين بكشد؛ چـنـانـچه برادرش امام حسن (ع ) نــيــز وضعي مشابه او داشت .
امام حسين (ع ) مي دانست اگــر تصميمش ra آشكار سازد و be سازندگي قدرت بپردازد؛ پيش از هــر جنبش و حركت مفيدي be قتلش مي رساند؛ ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر ra پيشه ساخت ke اگــر برمي خاست ؛ پيش از اقدام be دسيسه كشته مي شد؛ و از ايــن كشته شدن هيچ نتيجه اي گرفته نمي شد.
بنابراين تا معاويه زنده بود؛ چــون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفراخت ؛ جز آن ke گاهي محيط و حركات و اعمال معاويه ra be باد انتقاد مي گرفت و مردم ra be آينده نزديك اميدوار مي ساخت ke اقدام مؤثري خواهد نمود. و در تمام طول مدتي ke معاويه از مردم بــراي ولايت عهدي يزيد؛ بيعت مي گرفت ؛ حسين be شدت ba او مخالفت كرد؛ و هرگز تن be بيعت يزيد نداد و ولــي عهدي او ra نپذيرفت و حــتـي گاهي (16) سخناني تند be معاويه گــفــت و ya نامه اي كوبنده بــراي او نوشت .
معاويه هم در بيعت گرفتن بــراي يزيد؛ be او اصراري نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت …

قيام حسيني
يزيد پــس از معاويه بر تخت حكومت اسلامي تكيه زد و خود ra اميرالمؤمنين خواند؛و بــراي ايــن ke سلطنت ناحق و ستمگرانه اش ra تثبيت كند؛ مصمم شــد بــراي نامداران و شخصيتهاي اسلامي پيامي بفرستد و آنان ra be بيعت ba خويش بخواند. be همين منظور؛ نامه اي be حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شــد ke بــراي من از حسين (ع ) بيعت بگير و اگــر مخالفت نمود بقتلش برسان ... حاكم ايــن خبر ra be امام حسين (ع ) رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود:
“انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذا بليت الامه براع مثل (17) يزيد آن گاه ke افرادي چــون يزيد؛ (شراب خوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك ke حــتـي ظاهر اسلام ra هم مراعات نمي كند) بر مسند حكومت اسلامي بنشيند؛ بــايــد فاتحه اسلام ra خواند. (زيرا ايــن گونه زمامدارها ba نيروي اسلام و be نام اسلام ؛ اسلام ra از بين مي برند.)
امام حسين (ع ) مي دانست اينك ke حكومت يزيد ra be رسميت نشناخته اســت ؛ اگــر در مدينه بماند be قتلش مي رسانند؛ لذا be امر پروردگار؛ شبانه و مخفي از مدينه be ســوي مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت be مكه ؛ همراه ba سرباز زدن او از بيعت يزيد؛ در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت ؛ و ايــن خبر تا be كوفه هم رسيد. كوفيان از امام حسين (ع ) ke در مكه بسر مي برد دعوت كــردنــد تا be ســوي آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل ؛ پسر عموي خويش ra be كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفي ra از نزديك ببيند و برايش بنويسد. مسلم be كوفه رسيد و ba استقبال گرم و بي سابقه اي روبرو شد؛ هزاران نفر be عــنــوان نايب امام (ع ) ba او بيعت كردند؛ و مسلم هم نامه اي be امام حسين (ع ) نگاشت و حركت فوري امام (ع ) ra لازم گزارش داد.
هر چند امام حسين (ع ) كوفيان ra be خوبي مي شناخت ؛ و بي وفايي و بي ديني شان ra در زمان حكومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست be گفته ها و بيعتشان ba مسلم نمي توان اعتماد كرد؛ و ليكن بــراي اتمام حجت و اجراي اوامر پروردگار تصميم گرفت ke be ســوي كوفه حركت كند.
با ايــن حال تا هشتم ذي حجه ؛ يعني روزي ke هــمــه مردم مكه عازم رفتن be “مني ” بودند و هــر كس در راه مكه جا مانده بود ba عجله تمام مي خواست خود ra be مكه (18) برساند؛ آن حضرت در مكه ماند و در چنين روزي ba اهل بيت و ياران خود؛ از مكه be طرف عراق خارج شــد و ba ايــن كار هم be وظيفه خويش عمل كــرد و هم be مسلمانان جهان فهماند ke پسر پيغمبر امت ؛ يزيد ra be رسميت نشناخته و ba او بيعت نكرده ؛ بـلـكـه عليه او قيام كرده اســت .
يزيد ke حركت مسلم ra be ســوي كوفه دريافته و از بيعت كوفيان ba او آگاه شده بود؛ ابن زياد ra (كه از پليدترين ياران يزيد و از كثيفترين طرفداران حكومت بني اميه بود) be كوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان و دورويي و ترس مردم كوفه استفاده نمود و ba تهديد ارعاب ؛ آنان ra از دور و بر مسلم پراكنده ساخت ؛ و مسلم be تنهايي ba عمال ابن زياد be نبرد پرداخت ؛ و پــس از جنگي دلاورانه و شگفت ؛ ba شجاعت شهيد شد.
(سلام خدا بر او باد). و ابن زياد جامعه دورو و خيانتكار و بي ايمان كوفه ra عليه امام حسين (ع ) برانگيخت ؛ و كار be جايي رسيد ke عده اي از همان كساني ke بــراي امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند؛ سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و be قتلش برسانند.
امام حسين (ع ) از همان شبي ke از مدينه بيرون آمد؛ و در تمام مدتي ke در مكه اقامت گزيد؛ و در طول راه مكه be كربلا؛ تا هنگام شهادت ؛ گاهي be اشاره ؛ گاهي be اعلان مي داشت ke : “مقصود من از حركت ؛ رسوا ساختن حكومت ضد اسلامي يزيد و صراحت ؛ برپاداشتن امر be معروف و نهي از منكر و ايستادگي در برابر ظلم و ستمگري اســت و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدي هدفي ندارم .
و ايــن مأموريتي بود ke خداوند be او واگذار نموده بود؛ حــتـي اگــر be كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيري خانواده اش اتمام پذيرد. رسول گرامي (ص ) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن علي (ع ) پيشوايان پيشين اسلام ؛ شهادت امام حسين (ع ) ra بارها بيان فرموده بودند. حــتـي در هنگام ولادت امام حسين (ع )؛ و خود امام حسين (ع ) be (19) رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش ra تذكر داده بود.
علم امامت مي دانست ke آخر ايــن سفر be شهادتش مي انجامد؛ ولــي او كسي نبود ke در برابر دستور آسماني و فرمان خدا بــراي جان خود ارزشي قائل باشد؛ ya از اسارت خانواده اش واهمه اي be دل راه دهد. او آن كس بود ke بلا ra كرامت و شهادت ra سعادت مي پنداشت ... (سلام ابدي خدا بر او باد) .
خبر “شهادت حسين (ع ) در كربلا” be قدري در اجتماع اسلامي مورد گفتگو واقع شده بود ke عامه مردم از پايان ايــن سفر مطلع بودند. چــون جسته و گريخته ؛ از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن علي (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدينسان حركت امام حسين (ع ) ba آن درگيريها و ناراحتيها احتمال كشته شدنش ra در اذهان عامه تشديد كرد. بويژه ke خود در طول راه مي فرمود: “من كان باذلا فينا مهجته (20) و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا.
هر كس حاضر اســت در راه ما از جان خويش بگذرد و be ملاقات پروردگار بشتابد؛ همراه ما بيايد. و لذا در بعضي از دوستان ايــن توهم پيش آمد ke حضرتش ra از ايــن سفر منصرف سازند.
غافل از ايــن ke فرزند علي بن ابي طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر؛ و از ديگران be وظيفه خويش آگاهتر اســت و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد كشيد.
باري امام حسين (ع ) ba هــمــه ايــن افكار و نظريه ها ke اطرافش ra گرفته بود be راه خويش ادامه داد؛ و كوچكترين خللي در تصميمش راه نيافت .
سرانجام ؛ رفت ؛ و شهادت ra دريافت ... نه خود تنها؛ بـلـكـه ba اصحاب و فرزندان ke هــر يك ستاره اي درخشان در افق اسلام بودند؛ رفتند و كشته شدند؛ و خونهايشان شنهاي گرم دشت كربلا ra لاله باران كــرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقي مانده بسترهاي گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نـيـسـت ؛ و اساسا اسلام از بني اميه و بني اميه از اسلام جداست .
راستي هرگز انديشيده ايد اگــر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) be وقوع نمي پيوست و مردم يزيد ra خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند؛ و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهاي او و عمالش ra مي شنيدند؛ چقدر از اسلام متنفر مي شدند؛ زيــرا اسلامي ke خليفه پيغمبرش يزيد باشد؛ be راستي نــيــز تنفرآور اســت … و خاندان پاك حضرت امام حسين (ع ) نــيــز اسير شدند تا آخرين رسالت ايــن شهادت ra be گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم ke در شهرها؛ در بازارها؛ در مسجدها؛ در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نكبت بار يزيد؛ هماره و هــمــه جا دهان گشودند و فرياد زدند؛ و پرده زيباي فريب ra از چهره زشت و جنايتكار جيره خواران بني اميه برداشتند و ثابت كــردنــد ke يزيد سگ باز وشرابخوار اســت ؛ هرگز لياقت خلافت ندارد و ايــن اريكه اي ke او بر آن تكيه زده جايگاه او نـيـسـت ... سخنانشان رسالت شهادت حسيني ra تكميل كرد؛ طوفاني در جانها برانگيختند؛ چنان ke نام يزيد تا هميشه مترادف ba هــر پستي و رذالت و دناءت گرديد و هــمــه آرزوهاي طلايي و شيطانيش چــون نقش بر آب گشت ... نگرشي ژرف مي خواهد تا بتوان بر هــمــه ابعاد ايــن شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .
از همان اوان شهادتش تا كنون ؛ دوستان و شيعيانش ؛ و هــمــه آنان ke be شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند؛ هــمــه ساله سالروز be خون غلتيدنش را؛ سالروز قيام و شهادتش ra ba سياه پوشي و عزاداري محترم مي شمارند؛ و خلوص خويش ra ba گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز مي دارند. پيشوايان مآل انديش و معصوم ما؛ هماره be واقعه كربلا و be زنده داشتن آن عنايتي خاص داشتند.
غير از ايــن ke خود be زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش ra بر پا مي داشتند؛ در فضيلت عزاداري و محزون بودن بــراي آن بزرگوار؛ گفتارهاي متعددي ايراد فرموده اند. ابوعماره گويد: “روزي be حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم ؛ فرمود اشعاري در سوگواري حسين بــراي ما بخوان ... وقتي شروع be خواندن نمودم صداي گريه حضرت برخاست ؛ من مي خواندم و آن عزيز مي گريست ؛ چندان ke صداي گريه از خانه برخاست .
بعد از آن ke اشعار ra تمام كردم ؛ امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام (21) حسين (ع ) مطالبي بيان فرمود و نــيــز از آن جناب اســت ke فرمود: “گريستن و بي تابي كردن در هيچ مصيبتي شايسته (22) نـيـسـت مگر در مصيبت حسين بن علي ؛ ke ثواب و جزايي گرانمايه دارد.
باقرالعلوم ؛ امام پنجم (ع ) be محمد بن مسلم ke يكي از اصحاب بزرگ او اســت فرمود: “به شيعيان ما بگوييد ke be زيارت مرقد حسين بروند؛ زيــرا بر هــر شخص باايماني ke (23) be امامت ما معترف اســت ؛ زيارت قبر اباعبدالله لازم مي باشد.
امام صادق (ع ) مي فرمايد: “ان زياره الحسين عليه السلام افضل ما يكون من الاعمال ... (24) همانا زيارت حسين (ع ) از هــر عمل پسنديده اي ارزش و فضيلتش بيشتر اســت .
زيرا ke ايــن زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم اســت ke be جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويي روح ra be ســوي ملكوت خوبيها و پاكدامنيها و فداكاريها پرواز مي دهد. هــر چند عزاداري و گريه بر مصايب حسين بن علي (ع )؛ و مشرف شدن be زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معياري والا دارد؛ لكن بــايــد دانست ke نبايد تنها be ايــن زيارتها و گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد؛ بـلـكـه هــمــه ايــن تظاهرات ؛ فلسفه دين داري ؛ فداكاري و حمايت از قوانين آسماني ra be ما گوشزد مي نمايد؛ و هدف هم جز ايــن نـيـسـت ؛ و نياز بزرگ ما از درگاه حسيني آموختن انسانيت و خالي بودن دل از هــر چــه غير از خداست مي باشد؛ و گرنه اگــر فــقــط be صورت ظاهر قضيه بپردازيم ؛ هدف مقدس حسيني be فراموشي مي گرايد.

اخلاق و رفتار امام حسين (ع )
با نگاهي اجمالي be 56سال زندگي سراسر خداخواهي و خداجويي حسين (ع )؛ درمي يابيم ke هماره وقت او be پاكدامني و بندگي و نشر رسالت احمدي و مفاهيم عميقي والاتر از درك و ديد ما گذشته اســت ... اكنون مروري كوتاه be زواياي زندگاني آن عزيز؛ ke پيش روي ما اســت :
جنابش be نماز و نيايش ba پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسياري و حــتـي در آخرين شب (25) داشت ... گاهي در شبانه روز صدها ركعت نماز مي گزاشت .
زندگي دست از نياز و دعا برنداشت ؛ و خوانده ايم ke از دشمنان مهلت خواست تا بتواند ba خداي خويش be خلوت بنشيند. و فرمود: “خدا مي داند ke من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعاي زياد و استغفار ra دوست دارم (27) حضرتش بارها پياده be خانه كعبه شتافت و مراسم حج ra برگزار كرد.
ابن اثير در كتاب “اسد الغابه ” مي نويسد: “كان الحسين رضي الله عنه فاضلا كثير الصوم و الصلوه و الحج و الصدقه و افعال (28) الخير جميعها. حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز مي گزارد و be حج مي رفت و صدقه مي داد و هــمــه كارهاي پسنديده ra انــجـام مي داد.
شخصيت حسين بن علي (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشكوه بود ke وقتي ba برادرش امام مجتبي (ع ) پياده be كعبه مي رفتند؛ هــمــه بزرگان و شخصيتهاي اسلامي be (29) احترامشان از مركب پياده شده ؛ همراه آنان راه مي پيمودند.
احترامي ke جامعه بــراي حسين (ع ) قائل بود؛ بدان جهت بود ke او ba مردم زندگي مي كــرد – از مردم و معاشرتشان كناره نمي جست – ba جان جامعه هماهنگ بود؛ چونان ديگران از مواهب و مصائب يك اجتماع برخوردار بود؛ و بالاتر از هــمــه ايمان بي تزلزل او be خداوند؛ او ra غم خوار و ياور مردم ساخته بود.
و گرنه ؛ او نه كاخهاي مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ؛ و هرگز مثل جباران راه آمد و شــد ra be گذرش بر مردم نمي بستند؛ و حرم رسول الله (ص ) ra بــراي او خلوت نمي كردند… ايــن روايت يك نمونه از اخلاق اجتماعي اوست ؛ بخوانيم :
روزي از محلي عبور مي فرمود؛ عده اي از فقرا بر عباهاي پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره هاي خشكي مي خوردند؛ امام حسين (ع ) مي گذشت ke تعارفش كــردنــد و او هم پذيرفت ؛ نشست و تناول فرمود و آن گاه بيان داشت : “ان الله لا يحب المتكبرين “؛ خداوند متكبران ra دوست نمي دارد. (30)
پس فرمود: “من دعوت شما ra اجابت كردم ؛ شما هم دعوت مرا اجابت كنيد.
آنها هم دعوت آن حضرت ra پذيرفتند و همراه جنابش be منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدين ترتيب پذيرايي گرمي (31) هــر چــه در خانه موجود اســت be ضيافتشان بياورند؛ از آنان be عمل آمد؛ و نــيــز درس تواضع و انسان دوستي ra ba عمل خويش be جامعه آموخت .
شعيب بن عبدالرحمن خزاعي مي گويد: “چون حسين بن علي (ع ) be شهادت رسيد؛ بر پشت مباركش آثار پينه مشاهده كردند؛ علتش ra از امام زين العابدين (ع ) پرسيدند؛ فرمود ايــن پينه ها اثر كيسه هاي غذايي اســت ke پدرم شبها be دوش مي كشيد و be خانه (32) زنهاي شوهرمرده و كودكان يتيم و فقرا مي رسانيد.
علائلي در كتاب “سمو المعني ” مي نويسد:
“ما در تاريخ انسان be مردان بزرگي برخورد مي كنيم ke هــر كدام در جبهه و جهتي عظمت و بزرگي خويش ra جهان گير ساخته اند؛ يكي در شجاعت ؛ ديگري در زهد؛ آن ديگري در سخاوت ؛ و… امــا شكوه و بزرگي امام حسين (ع ) حجم عظيمي اســت ke ابعاد بي نهايتش هــر يك مشخص كننده يك عظمت فراز تاريخ اســت ؛ گويا او جامع هــمــه (33) والاييها و فرازمنديها اســت .
آري ؛ مردي ke وارث بي كرانگي نبوت محمدي اســت ؛ مردي ke وارث عظمت عدل و مروت پدري چــون حضرت علي (ع ) اســت و وارث جلال و درخشندگي فضيلت مادري چــون حضرت فاطمه (س ) اســت ؛ چگونه نمونه برتر و والاي عظمت انسان و نشانه آشكار فضيلتهاي خدايي نباشد. درود ما بر او باد ke بــايــد او ra سمبل اعمال و كردارمان قرار دهيم .
امام حسين (ع ) و حكايت زيستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد كردارش نه تنها نمونه يك بزرگ مرد تاريخ ra بــراي ما مجسم مي سازد؛ بـلـكـه او ba هــمــه خويشتن ؛ آيينه تمام نماي فضيلتها؛ بزرگ منشيها؛ فداكاريها؛ جان بازيها؛ خداخواهيها وخداجوييها مي باشد؛ او be تنهايي مي تواند جان ra be لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت ra ضامن گردد. بودن و رفتنش ؛ معنويت و فضيلتهاي انسان ra ارجمند نمود.

پي نوشتها:

در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگري هم گفته شده اســت ؛ ولــي (1)
ما قول مشهور بين شيعه ra نقل كرديم ... ر. be ... ك ... اعلام الوري طبرسي ؛ ص .213
احتمال دارد منظور از اسما؛ دختر يزيد بن سكن انصاري باشد. ر. be ... ك ... اعيان (2)
الشيعه ؛ جزء ,11 ص .167
امالي شيخ طوسي ؛ ج 1؛ ص .377 (3)
شبر بر وزن حسن ؛ و شبير بر وزن حسين ؛ و مبشر بر وزن محسن ؛ نام پسران هارون (4)
بوده اســت و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن ra be ايــن سه نام
ناميده اســت – تاج العروس ؛ ج 3؛ ص ,389 ايــن سه كلمه در زبان عبري همان معني را
دارد ke حسن و حسين و محسن در زبان عربي دارد – لسان العرب ؛ ج ,66 ص .60
معاني الاخبار؛ ص .57 (5)
در منابع اسلامي درباره عقيقه سفارش فراوان شده و بــراي سلامتي فرزند بسيار (6)
مؤثر دانسته شده اســت ... ر. be ... ك ... وسائل الشيعه ؛ ج ,15 ص 143به بعد.
كافي ؛ ج 6؛ ص .33 (7)
مقتل خوارزمي ؛ ج 1؛ ص 146- كمال الدين صدوق ؛ ص .152 (8)
سنن ترمذي ؛ ج 5؛ ص .323 (9)
ذخائر العقبي ؛ ص .122 (10)
الاصابه ؛ ج ,11 ص .30 (11)
سنن ترمذي ؛ ج 5؛ ص 324- در ايــن قسمت رواياتي ke در كتابهاي اهل تسنن آمده (12)
است نقل شــد تا بــراي آنها هم سنديت داشته باشد.
الاصابه ؛ ج 1؛ ص .333 (13)
تذكره الخواص ابن جوزي ؛ ص 34- الاصابه ؛ ج 1؛ ص ,333 آن طور ke بعضي از (14)
مورخين گفته اند ايــن موضوع تقريبا در سن ده سالگي امام حسين (ع ) اتفاق افتاده
است .
ارشاد مفيد؛ ص .173 (15)
رجال كشي ؛ ص 94- كشف الغمه ؛ ج 2؛ ص .206 (16)
مقتل خوارزمي ؛ ج 1؛ ص 184- لهوف ؛ ص .20 (17)
روز هشتم ماه ذيحجه مستحب اســت ke حاجيها be “مني ” بروند؛ و در آن زمان be (18)
اين حكم استحبابي عمل مي كردند؛ ولــي در زمان ما مرسوم شده اســت ke از روز هشتم
يكسره be عرفات مي روند.
كامل الزيارات ؛ ص 68به بعد – مشير الاحزان ؛ ص 9. (19)
لهوف ؛ ص .53 (20)
كامل الزيارات ؛ ص .105 (21)
كامل الزيارات ؛ ص .101 (22)
كامل الزيارات ؛ ص .121 (23)
كامل الزيارات ؛ ص .147 (24)
عقد الفريد؛ ج 3؛ ص .143 (25)
ارشاد مفيد؛ ص .214 (26)
مناقب ابن شهرآشوب ؛ ج 3؛ ص 224- اسد الغابه ؛ ج 2؛ ص .20 (27)
اسد الغابه ؛ ج 2؛ ص .20 (28)
ذكري الحسين ؛ ج 1؛ ص ,152 be نقل از رياض الجنان ؛ چاپ بمبك ي ؛ ص 241- (29)
انساب الاشراف .
سوره نحل ؛ آيه .22 (30)
تفسير عياشي ؛ ج 2؛ ص .257 (31)
مناقب ؛ ج 2؛ ص .222 (32)
از كتاب سمو المعني ؛ ص 104به بعد؛ نقل be معني شده اســت ... (33)

 

احاديث امام حسين

 

احاديث امام حسين

 

حديث (1) امام حسين عليه السلام فرمودند:

لاتـَرفع حــاجَتَك إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثه: إلـى ذِى ديـنٍ؛ اَو مُــرُوّه اَو حَسَب
جز be يكى از سه نفر حاجت مبر: be ديندار؛ ya صاحب مروت؛ ya كسى ke اصالت خانوادگى داشته باشد

تحف العقول ؛ ص 251) )

حديث (2) امام حسين عليه السلام فرمودند:

أيما اثنَين جَرى بينهما كلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر كانَ سابقه الىَ الجنّه
هر يك از دو نفـرى ke ميان آنها نزاعى واقع ي و يكـى از آن دو رضايت ديگرى ra بجـويـد ؛ سبقت گيـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود

محجه البيصاء ج 4؛ص (228)

حديث (3) امام حسين عليه السلام فرمودند:

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق
رستگـار نمي ي مـردمـى ke خشنـودى مخلـوق ra در مقـابل غضب خـالق خريدنـد

تاريخ طبرى؛ج 1؛ص 239))

حديث (4) امام حسين عليه السلام فرمودند:

إنَّ شِيعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن كلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستي ke شيعيان ما قلبشان از هرناخالصي و حيله و تزوير پاك است

فرهنگ سخنان امام حسين ص 476))

حديث (5) امام حسين عليه السلام فرمودند:

لا يأمَن يومَ القيامَهِ إلاّ مَن خافَ الله فِي الدُّنيا
كسي در قيامت در امان نـيـسـت مگر كسي ke در دنيا ترس از خدا در دل داشت

مناقب ابن شهر آشوب ج4 (ص 69 )

حديث (6) امام حسين عليه السلام فرمودند:

أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء
عاجزترين مردم كسي اســت ke نتواند دعا كند

بحارالانوارج 93 (ص249 )

حديث (7) امام حسين عليه السلام فرمودند:

اَلبُكاءُ مِن خَشيهِ اللهِ نَجآهٌ مِنَ النّارِ
گريه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است

حيات امام حسين ج 1 (ص 183)

حديث (8) امام حسين عليه السلام فرمودند:

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِيَهِ اللهِ كانَ اَفوَتَ لِما يَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما يَحذَرُ
آن ke در كاري ke نافرماني خداست بكوشد اميدش ra از دست مي دهد و نگرانيها be او رو مي آورد.

بحار الانوار ؛ ج 3 ؛( ص 397)

حديث (9) امام حسين عليه السلام فرمودند:

اِنّ اَعفَي النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ
بخشنده ترين مردم كسي اســت ke در هنگام قدرت مي بخشد.

الدره الباهره ؛ (ص24)

حديث (10) امام حسين عليه السلام فرمودند:

لا يأمن يوم القيامه إلا من خاف الله في الدنيا.
هيچ كس روز قيامت در امان نـيـسـت ؛ مگر آن ke در دنيا خدا ترس باشد.

بحار الانوار؛ج 4؛(ص 19)

حديث (11) امام حسين عليه السلام فرمودند:

لا أفلح قوم إشتروا مرضاه المخلوق بسخط الخالق.
كساني ke رضايت مخلوق ra be بهاي غضب خالق بخرند؛ رستگار نخواهند شد.

مقتل خوارزمي؛ج 1؛(ص239)

حديث (12) امام حسين عليه السلام فرمودند:

من حاول اَمرا بمعصيه الله كان اَفوت لما يرجو و اَسرع لما يحذر.
كسي ke بخواهد از راه گناه be مقصدي برسد ؛ ديرتر be آروزيش مي رسد و زودتر be آنچه مي ترسد گرفتار مي ي .

بحارالانوار؛ج78؛(ص120)

حديث (13) امام حسين عليه السلام فرمودند:

من طلب رضي الناس بسخط الله وكله الله إلي الناس .
كسي ke بــراي جلب رضايت و خوشنودي مردم ؛ موجب خشم و غضب خداوند ي؛ خداوند او ra be مردم وا مي گذارد.

بحارالانوار؛ج78؛(ص126)

حديث (14) امام حسين عليه السلام فرمودند:

من اَحبك نهاك و من اَبغضك اَغراك.
كسي ke تو ra دوست دارد؛ از تو انتقاد مي كــنــد و كسي ke ba تو دشمني دارد؛ از تو تعريف و تمجيد مي كند

بحار الانوار؛ج75؛(ص128)

حديث (15) امام حسين عليه السلام فرمودند:

من دلائل العالم إنتقاده لحديثه و علمه بحقائق فنون النظر.
از نشانه هاي عالم ؛ نقد سخن و انديشه خود و آگاهي از نظرات مختلف اســت .

بحارالانوار؛ج78؛(ص119)

حديث (16) امام حسين عليه السلام فرمودند:

من دلائل العالم إنتقاده لحديثه و علمه بحقائق فنون النظر.
از نشانه هاي عالم ؛ نقد سخن و انديشه خود و آگاهي از نظرات مختلف اســت .

بحارالانوار؛ج78؛(ص119)

حديث (17) امام حسين(ع) فرمودند:

لا تقولوا باَلسنَتكم ما ينقُص عَن قَدَرَكم
چيزى ra بر زبان نياوريد ke از ارزش شما بكاهد

جلاءالعيون؛ج۲(ص۲۰۵)

حديث(18) امام حسين فرمودند:

لا يأمن يوم القيامه إلا من خاف الله في الدنيا.
هيچ كس روز قيامت در امان نـيـسـت ؛ مگر آن ke در دنيا خدا ترس باشد.

بحار الانوار؛ ج 44؛ (ص 192)

حديث(19) امام حسين (ع) فرمودند:

لا يكمل العقل إلا باتباع الحق .
عقل كامل نمي شــود مگر ba پيروي از حق .

بحار الانوار؛ ج 78؛ (ص 127 )

حديث(20) امام حسين (ع) فرمودند:

ياك و ما تعتذر منه ؛ فإن المؤمن لا يسيء و لا يعتذر؛ و المنافق كل يوم يسيء و يعتذر
حذر كن از مواردي ke بــايــد عذرخواهي كني ؛ زيــرا مؤمن نه كار زشتي انــجـام مي دهد و نه be عذرخواهي مي پردازد؛ امــا منافق هــمــه روزه بدي مي كند؛ و be عذرخواهي مي پردازد.

بحار الانوار؛ ج 78؛ (ص120)

حديث(21) امام حسين(ع) فرمودند:

مُجالَسَهِ أهلِ الدِنَاءَه شَر؛ وَ مُجَالَسَهِ أَهلِ الفُسُوقِ ريبَه

همنشيني ba سفلگان و افراد پست ناپسند اســت و همدمي گناهكاران موجب بدبيني مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار استي

بحارالانوار؛ ج78؛ (ص 122)

حديث(22) امام حسين(ع) فرمودند:

مُجالَسَهِ أهلِ الدِنَاءَه شَر؛ وَ مُجَالَسَهِ أَهلِ الفُسُوقِ ريبَه

همنشيني ba سفلگان و افراد پست ناپسند اســت و همدمي گناهكاران موجب بدبيني مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار استي

بحارالانوار؛ ج8؛ (ص 122)

حديث(23) امام حسين (ع) فرمودند:

فَإني لا أَرَي المَوتَ إلَّا السَّعادَهَ وَ الحَياه مَعَ الظّالِمينَ إلّا بَرماًي
به درستي ke من مرگ ra جز سعادت نمي بينم و زندگي ba ستمكاران ra جز محنت نمي دانم.

تحف العقول؛ (ص 245)

حديث (24) امام حسين(ع) فرمودند:

مَن عَبَدَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللهُ فَوقَ أمانِيهِ وَ كفايتِهِي
هر ke خدا را؛ آن‌گونه ke سزاوار اوست؛ بندگي كند؛ خداوند بيش از آرزوها و كفايتش be او عطا كندي

بحار الأنوار؛ ج 71؛ (ص 183)

حديث (25) امام حسين (ع) فرمودند:

إنَّ أجوَدَ النَّاسِ مَن أعطيَ مَن لا يرجُو.
بخشنده‌ترين مردم كسي اســت ke be آنكه چشم اميد be او نبسته؛ بخشش ‌كند.

كشف ‌الغمّه؛ ج2؛ (ص239 )

حديث (26) امام حسين (ع) فرمودند:

إنَّ شيعَتَنا مَن سَلِمَت قُلوبُهُم مِن كلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ
بي‏ گمان شيعيان ما؛ دل‏هايشان از هــر خيانت؛ كينه؛ و فريبكارى پاك است.

بحارالأنوار؛ ج 68؛ (ص 156 )

حديث(27) امام حسين عليه السلام فرمودند:

مَن صَامَ ثَلَاثَهَ أَيامٍ مِن شَعبَانَ وَجَبَت لَهُ الجَنَّهُ وَ كانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) شَفِيعَهُ يومَ القِيامَهِ

هر كسي ke سه روز از ماه شعبان ra روزه بگيرد؛ بهشت بر او واجب مي شــود و در قيامت نــيــز پيامبر(ص) شفيع او خواهد بود

وسائل ‏الشيعه ج 10 ؛ (ص 490)

حديث(28) امام حسين عليه السلام فرمودند:

إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَيكم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَيكم فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ
نياز مردم be شما از نعمتهاي خدا بر شما است؛ از ايــن نعمت افسرده و بيزار نباشيد

بحار الأنوار؛ ج 74؛ (ص 205)

حديث(29) امام حسين (ع) مي فرمايند:

يَظهَرُ اللَّهُ قائِمَنا فَيَنتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ
خداوند قائم ما ra از پــس پرده غيبت بيرون مى‏آورد و آن‏گاه او از ستم‏گران انتقام مى‏گيرد

إثباه الهداه؛ ج 7؛ (ص 138)

حديث(30) امام حسين (ع) مي فرمايند:

أنَا قَتيلُ العَبَرَهِ لايَذكُرُني مُؤمِنٌ إلّا استَعبَرَ
من كشته اشكم ؛ هــر مؤمنى مرا ياد كــنــد ؛ اشكش روان شود

كامل الزيارات ؛ (ص 215)

حديث (31) امام حسين(ع) مي فرمايند:

اَللّهُمَّ لا تَسْتَدْرِجنى بِالاِْحسانِ وَ لا تُؤَدِّبْنى بِالْبَلاء
خدايا! ba غرق كردن من در ناز و نعمت؛ مرا be پرتگاه عذاب خويش مَكشان و ba بلايا (گرفتارى‏ها) ادبم مكن

عيون اَخبار الرضا؛ ج 1؛ (ص 107 ح 1)

حديث (32) امام حسين (ع) مي فرمايند:

لا يَكمُلُ العَقلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ
عقل؛ جز ba پيروى از حق؛ كامل نمى‏شود

اعلام الدين؛ (ص 298)

حديث (33) امام حسين عليه السلام مي فرمايند:

مِن دَلائِلِ عَلاماتِ القَبولِ : الجُلوسُ إلى‏ أهلِ العُقولِ
از نشانه‏ هاى خوش‏نامى و نيك‏بختى ؛ همنشينى ba خردمندان است.

بحارالأنوار؛ ج 75؛ (ص 119)

حديث (34) امام حسين (ع) مي فرمايند:

اَ يُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى المَكارِمِ وَ سارِعوا فِى المَغانِمِ وَ لا تَحتَسِبوا بِمَعروفٍ لَم تَجعَلوا

اى مردم در خوبى‏ها ba يكديگر رقابت كنيد و در بهره گرفتن از فرصت‏ها شتاب نـمـايـيـد و كار نيكى ra ke در انجامش شتاب نكرده‏ايد؛ be حساب نياوريد.

ارشاد القلوب ديلمى؛ (ص 73)

حديث (35)  امام حسين(ع) مي فرمايند:

أَلاِستِدراجُ مِنَ اللّهِ سُبحانَهُ لِعَبدِهِ أَن يُسبِغَ عَلَيهِ النِّعَمَ وَ يَسلُبَهُ الشُّكر
غافلگير كردن بنده از جانب خداوند be ايــن شكل اســت ke be او نعمت فراوان دهد و توفيق شكرگزاري ra از او بگيرد.

تحف العقول؛(ص 250)

حديث (36)امام حسين عليه السلام مي فرمايند:

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِيَهِ اللهِ كانَ اَفوَتَ لِما يَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما يَحذَرُ
كسي ke بخواهد از راه گناه be مقصدي برسد ؛ ديرتر be آروزيش مي رسد و زودتر be آنچه مي ترسد گرفتار مي شــود .

بحارالانوار؛ج78؛(ص120)

حديث (37)امام حسين عليه السلام مي فرمايند:

إنَّ شِيعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن كُلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستي ke شيعيان ما قلبشان از هرناخالصي و حيله و تزوير پاك است.

فرهنگ سخنان امام حسين (ص 476)

حديث (38)امام حسين عليه السلام مي فرمايند:

لا يُكمَلُ العَقلُ اِلّا بِاتِّباعِ الحَق اَلاتَرَونَ اَنَّ الحَق لا يُعمَلُ بِه وَ الباطِل لا يُتَناهي عَنه

عقل جز be پيروي از «حق» كمال نمي يابد آيا نمي بينيد ke be حق عمل نمي شــود و از باطل نهي نمي شود؟

بحار الانوار؛ ج 78؛( ص 127)

حديث (39) امام حسين(ع) مي فرمايند:

اَللّهُمَّ لا تَستَدرِجنى بِالاِحسانِ وَ لا تُؤَدِّبنى بِالبَلاءِ ؛
خدايا! ba غرق كردن من در ناز و نعمت؛ مرا be پرتگاه عذاب خويش مَكشان و ba بلايا (گرفتارى ‏ها) ادبم مكن.

الدُّرًّهُ البَاهره من الأصدَاف الطّاهِره

حديث (40) امام حسين(ع) مي فرمايند:

لا يَأمَنُ يوم الْقِيامَهِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللهَ في الدُّنْيا ؛
كسى در روز قيامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد؛ مگر آن ke در دنيا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصيت نگردد-

بحار الأنوار: ج 44؛ (ص 192؛ ح 5)

حديث (41) امام حسين(ع) مي فرمايند:

اَلبَخيلُ مَن بَخِلَ بِالسَّلامِ ؛
بخيل كسي اســت ke از سلام كردن بخل ورزد ) سلام نكند)

تحف العقول(ص 253)

حديث (42) امام حسين(ع) مي فرمايند:

لِلسَّلامِ سَبعُونَ حَسَنَهً؛ تِسعٌ وَ سِتُّونَ لِلمُبتَدِءِ وَ واحِدَهٌ لِلرادِ ؛
سلام كردن هفتاد حسنه و ثواب دارد شصت و نه ثواب از بــراي سلام كننده و يك ثواب بــراي جوابگو اســت (با وجود آنكه سلام كردن مستحب ولــي جواب دادن آن واجب است(.

تحف العقول (ص 253)

حديث (43) امام حسين(ع) مي فرمايند:

لاتـَرفع حــاجَتَك إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثه: إلـى ذِى ديـنٍ ؛ اَو مُــرُوّه اَو حَسَب ِ ؛
جز be يكى از سه نفر حاجت مبر: be ديندار ؛ ya صاحب مروت ؛ ya كسى ke اصالت خانوادگى داشته باشد

تحف العقول ؛ (ص 251)

حديث (44) امام حسين(ع) مي فرمايند:

مَن عَبَدَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللهُ فَوقَ أمانِيهِ وَ كفايتِهِ ؛
هر ke خدا ra ؛ آن‌گونه ke سزاوار اوست ؛ بندگي كــنــد ؛ خداوند بيش از آرزوها و كفايتش be او عطا كند

بحار الأنوار؛ ج 71؛ (ص 183)

حديث (45) امام حسين(ع) مي فرمايند:

اَلبُكاءُ مِن خَشيهِ اللهِ نَجآهٌ مِنَ النّار ؛
گريه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است

حيات امام حسين ج 1 (ص 183)

حديث (46) امام حسين(ع) مي فرمايند:

مَن حاوَلَ أمراً بِمَعصِيهِ الله كان أفوتُ لما يَرجُوا و أسرَع لما يحذَر ؛
كسي ke بخواهد از راه گناه be مقصدي برسد ؛ ديرتر be آرزويش مي رسد و زودتر be آنچه مي ترسد گرفتار مي شود

بحار الانوار؛ ج 78؛ (ص 120)

حديث (47) امام حسين(ع) مي فرمايند:

أيما اثْنَين جَرى بينهما كلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر كانَ سابقه الىَ الجنّه ؛
هر يك از دو نفـرى ke ميان آنها نزاعى واقع مي شــود و يكـى از آن دو رضايت ديگرى ra بجـويـد ؛ سبقت گيـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود

محجه البيصاء ج 4؛(ص 228)

حديث (48) امام حسين(ع) مي فرمايند:

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ الْمَخلـُوق بسَخَطِ اْلخـالِق ؛
رستگـار نمي شــونــد مـردمـى ke خشنـودى مخلـوق ra در مقـابل غضب خـالق خريدنـد.

تاريخ طبرى؛ج 1؛(ص 239)

حديث (49) امام حسين(ع) مي فرمايند:

اِنّ اَعفَي النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِ ِ؛
بخشنده ترين مردم كسي اســت ke در هنگام قدرت مي بخشد.

الدره الباهره ؛ (ص24)

حديث (50) امام حسين(ع) مي فرمايند:

أمن حاول اَمرا بمعصيه الله كان اَفوت لما يرجو و اَسرع لما يحذر ؛
كسي ke بخواهد از راه گناه be مقصدي برسد ؛ ديرتر be آروزيش مي رسد و زودتر be آنچه مي ترسد گرفتار مي شود.

بحارالانوار؛ج78؛(ص120)


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۹ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۸:۵۶:۰۴ توسط:myblog موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :