وبلاگ من وبلاگ من .

وبلاگ من

آشنايي كامل با امام خامنه اي

امام خامنه اي

امام خامنه اي

 

وصيت نامه امام خامنه اي

روزنامه كيهان وصيتنامه رهبر معظم انقلاب در سال 1342 را بــه نقل از دفتر نشر آثار حضرت آيت الله خامنه اي منتشر كرده است.

متن ايــن وصيت نامه زيبا؛ صميمي و خواندني بــه شرح زير است:

ازآنجا كــه ما در شرايط بحراني و غيرعادي بــه سر مي برديم و هــر لحظه مــمــكن بود خطري بــراي ما پيش بيايد؛ فرداي آن روز نشستم و وصيت نامه خود را نوشتم. تــا چند هفته پيش؛ از ايــن وصيت نامه خبري نداشتم؛ ليكن آقاسيدجعفر آن را برايم آوردند و گـفـتـنـد كــه پسرشان در لابلاي كاغذهاي قديمي پيدا كرده است. ايــن اصل وصيت نامه اســت كــه در بالاي آن نوشته ام:

«وصيت نامه سيدعلي خامنه اي مرقومه ليله يكشنبه 27شوال 1382» (فروردين 1342 شمسي) يعني فردا شب حادثه مدرسه فيضيه نوشته ام. متن وصيت نامه ايــن است:

بسم الله الرحمن الرحيم
«عبدالله علي بن جوادالحسيني الخامنه اي غفرالله لهما يشهد ان لااله الاالله وحده لا شريك له و ان محمداً صلي الله عليه و آله عبده و رسوله و خاتم الانبياء و ان ابن عمه علي بن ابيطالب عليه السلام وصيه سيدالاوصياء و ان الاحد عشر من اولاده المعصومين صلوت الله عليهم الحسن و الحسين و علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمدو علي و الحسن و الحجه اوصيائه و خلفائه و امناءالله علي خلقه و ان الموت حق و المعاد حق و الصراط حق و الجنه و النار حق و ان كل ما جاء بــه النبي صلي الله عليه و آله حق. اللهم هذا ايماني و هو وديعتي عندك اسئلك ان تردها الي و تلقيها اياي يوم حاجتي اليها بفضلك و كرمك.

مهم ترين وصيت من آن اســت كــه دوستان و عزيزان و سروران من؛ كساني كــه بهترين ساعات زندگي من بــا آنان و ياد آنان سپري شده است؛ مرا ببخشند و بحل كـنـنـد و ايــن وظيفه را بــه عهده بگيرند كــه مرا از زير بار حقوق الناس رها و آزاد نمايند. مــمــكن اســت خود من نتوانم از هــمــه كساني كــه ذكر سوءشان بر زبانم رفته و يــا بدگوئيشان را از كسي شنيده ام؛ حليت بطلبم. ايــن كار مهم و ضروري را بــايــد دوستان و رفقاي من بــراي من انــجـام دهند.

دارايي مالي من در كم هيچ است؛ ولــي كفاف قرض هاي مرا مي دهد. تفصيل قروض خود را در صفحه جداگانه يادداشت مي كنم كــه از فروش كتب مختصر و ناچيز من ادا شود. هــر كسي هم كــه مدعي طلبي از من شود؛ هــر چند اسمش در آن صفحه نباشد؛ قبول كـنـنـد و ادا نمايند؛… پنج شش سال نماز هــر چــه زودتر ادا و مرا از رنج ايــن دين الهي راحت كـنـنـد (البته يقيناً آن قدر مقروض نبودم؛ ولــي احتياط كردم. (مبلغي بــه عــنــوان رد مظالم بابت قروض جزئي از ياد رفته بــه فقرا بدهند.

از هــمــه اعلام و مراجع و طلاب و دوست و آشناها و اقوام و منسوبين من استحلال شود. (چون آن روزها نق و نوق عليه آقايان در جلسات زياد بود كــه چرا فلاني اقدام نكرده؛ فلاني چرا ايــن حرف را زده و ايــن مطلب را گفته است؛ لذا خواستم از آقايان اعلام و مراجع حليت طلب كنند.)

و گمان مي كنم بهترين راه ايــن كار آن اســت كــه عين وصيت نامه مرا در مجلسي عمومي كــه آشنايان من باشند؛ قرائت كنند. پدر و مادرم كــه در مرگ من از هــمــه بيشتر عزادار هستند؛ بــه مفاد حديث شريف اذا بكيت علي شيء فابك علي الحسين؛ بــه ياد مصائب اجدادمان از من فراموش نخواهند كــرد ان شاءالله تعالي.

گويا ديگر كاري ندارم. اللهم اجعل الموت اول راحتي و آخر مصيبتي و اغفرلي و ارحمني بمحمد و آله الاطهار.
العبد علي الحسيني الخامنه اي

(حالا صورت قرض هايم را كــه در صفحه جداگانه اي نوشته ام برايتان مي خوانم):
حدود 100تومان؛ مقدس زاده بزاز (مشهد)
كمتر از 30تومان؛ خياط گنگ (مشهد) 2يا 3تومان؛ عرب خياط(قم)
مطابق دفتر دين؛ آقا شيخ حسن بقال كوچه حجتيه (قم) چــون مرتب بــا او سر و كار داشتيم و نمي دانستيم چقدر بــه او بدهكاريم (گويا چند توماني
آقاي شيخ حسن صانعي (قم) 32تومان تقريباً
حاج شيخ اكبر هاشمي رفسنجاني (قم) (بيشترين پولي را كــه من آن زمان مقروض بودم؛ بــه آقاي هاشمي بود. چــون وضعش نسبتاً خوب بود؛ از او قرض مي كرديم.)
مطابق دفتر دين؛ آقاي مرواريد كتاب فروش (قم)
مطابق دفتر دين؛ آقاي مصطفوي كتاب فروش (قم)
10 تومان آقاي علي حجتي كرماني
شايد 5تومان؛ محمد آقانانوا نزديك منزل (مشهد)

 

زندگي نامه امام خامنه اي

 

زندگي نامه امام خامنه اي

 

خامنه‌اي؛ سيدعلي (۲۹ فروردين ۱۳۱۸/ ۲۸صفر ۱۳۵۸/ ۱۹ آوريل ۱۹۳۹)؛ فرزند سيدجواد؛ دومين رهبر انقلاب اسلامي ايران

سيد علي حسيني خامنه‌اي فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمين حاج سيد جواد حسيني خامنه‌اي؛ در فروردين‌ماه سال ۱۳۱۸ شمسي برابر بــا ۱۳۵۸ قمري در مشهد مقدس چشم بــه جهان گشود. او دومين پسر خانواده بود و زندگي مرحوم سيد جواد خامنه‌اي هم مانند بيشتر روحانيون و مدرسان علوم ديني؛ بسيار ساده: «پدرم روحاني معروفي بود؛ امــا خيلي پارسا و گوشه‌گير […] زندگي ما به‌سختي ميگذشت. من يادم هست شب‌هايي اتفاق مي‌افتاد كــه در منزل ما شام نبود. مادرم بــا زحمت بــراي ما شام تهيه ميكرد. […] آن شام هم نان و كشمش بود.»
خانه‌اي كــه خانواده‌ي سيد جواد در آن زندگي ميكردند در يكي از محله‌هاي فقيرنشين مشهد بود: «منزل پدري من كــه در آن متولد شده‌ام؛ تــا چهار پنج سالگي من؛ يك خانه‌ي ۶۰ ـ ۷۰ متري در محله‌ي فقيرنشين مشهد بود كــه فــقــط يك اتاق داشت و يك زيرزمين تاريك و خفه‌اي! هنگامي كــه بــراي پدرم ميهمان ميآمد -و معمولاً پدر بنا بر ايــن كــه روحاني و محل مراجعه مردم بود؛ ميهمان داشت- همه‌ي ما بــايــد بــه زيرزمين ميرفتيم تــا مهمان برود. بعد عده‌اي كــه بــه پدر ارادتي داشتند؛ زمين كوچكي را كنار ايــن منزل خريده بــه آن اضافه كــردنــد و ما داراي سه اتاق شديم.»

۱. خاندان
پدر
پدرش سيدجواد خامنه‌اي (۲۰جمادي‌الثاني ۱۳۱۳نجف؛ ۱۶ آذر۱۲۷۴/۱۴ تير ۱۳۶۵) از علما و مجتهدان عصر خود بود كــه در نجف متولد شــد و در كودكي همراه خانواده‌اش بــه تبريز آمد. پــس از اتمام دوره‌ي سطح؛ در حدود ۱۳۳۶ق بــه مشهد مهاجرت كرد[۸] و در فقه و اصول از محضر بزرگاني چــون حاجآقا حسين قمي؛ ميرزا محمد آقازاده خراساني (كفائي)؛ ميرزا مهدي اصفهاني و حاج فاضل خراساني و در فلسفه از محضر آقابزرگ حكيم شهيدي و شيخ اسدالله يزدي بهره‌مند گرديد[۹] ... ســپــس در ۱۳۴۵ق بــه نجف رفت و از حوزه‌ي درس ميرزا محمدحسين نائيني؛ سيد ابوالحسن اصفهاني و آقا‌ضياءالدين عراقي كسب فيض كــرد و از سه نفر مذكور اجازه‌ي اجتهاد گرفت[۱۰] ... او در پي تصميم بازگشت بــه ايران راهي مشهد شــد و بــراي هميشه در آن شهر اقامت گزيد و ضمن تدريس؛ امامت مسجد صديقيهاي بازار مشهد (مسجد آذربايجانيها) را عهده‌دار گرديد[۱۱] ... او همچنين از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نــيــز بود[۱۲] وي علاقه‌ي زيادي بــه مطالعه داشت. مباحثات علمي روزانه وي بــا هم‌رديفان از جمله حاج ميرزا حسين عبائي؛ حاج سيد علي‌اكبر خوئي؛ حاج ميرزا حبيب ملكي و … تــا دهها سال ادامه داشت. همچنين فردي پرهيزگار و بي‌توجه بــه امور دنيوي بود و زندگي زاهدانه‌اي داشت[۱۳] .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي بــا آنكه فرزندانش بــه مقامات عالي سياسي و اجرايي رسيدند؛ همچنان بــه زندگي زاهدانه‌ي خود ادامه داد. بــه دليل بهره‌مندي از كمالات انساني همواره مورد وثوق مردم بود. در رواق پشت ضريح مطهر امام رضا (ع) بــه خاك سپرده شد[۱۴] ... امام خميني در پيام تسليتي بــه آيت‌الله خامنه‌اي بــه مناسبت فوت پدرش؛ آيت‌الله سيدجواد خامنه‌اي را عالمي بــا تقوا و متعهد برشمرد[۱۵] .
جد اعلاي ايشان سيدمحمد حسيني تفرشي نسب بــه سادات افطسي مي‌رساند. شجره وي بــه سلطان‌العلماء احمد؛ معروف بــه سلطان سيداحمد مي‌رسد كــه بــا پنج واسطه از اخلاف امام سجاد (ع)؛ است. جدش سيدحسين خامنه‌اي (تولد حدود ۱۲۵۹ق/ درگذشت ۲۰ ربيع‌الثاني ۱۳۲۵ق) در خامنه بــه دنيا آمد و در نجف نزد اساتيد بزرگي چــون سيدحسين كوه‌كمري؛ فاضل ايرواني؛ فاضل شربياني؛ ميرزا باقر شكي و ميرزا محمدحسن شيرازي تلمذ كــرد و پــس از طي مدارج علوم ديني در حوزه‌ي علميه‌ي نجف اشرف؛ در زمره‌ي فقها و مدرسان آن حوزه قرار گرفت. او در سال ۱۳۱۶ق بــه تبريز آمد[۱] و مدرس مدرسه‌ي طالبيه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد[۲] ... داراي افكار بلند سياسي و اجتماعي و از علماي طرف‌دار مشروطه بود و همواره مردم را بــه حمايت و پاسداري از نهضت مشروطه تشويق مي‌كرد[۳] ... برخي از آثار علمي ايشان از جمله حاشيه بر كتابهاي رياض‌المسائل؛ قوانين‌الاصول؛ مكاسب شيخ انصاري؛ فوائدالاصول و شرح لمعه وقف كتابخانه‌ي حسينيه‌ي شوشتري نجف شد[۴] ... شيخ محمد خياباني؛ روحاني مبارز و مجاهد عصر مشروطه؛ شاگرد و داماد وي بود[۵] ... سيدمحمد خامنه‌اي (۱۲۹۳ نجف/شعبان ۱۳۵۳ق نجف) مشهور بــه پيغمبر[۶] ؛ عموي آيت‌الله خامنه‌اي از شاگردان آخوند خراساني؛ شريعت اصفهاني و ديگر بزرگان نجف بود؛ و فردي آگاه بــه مسائل زمان و از رجال طرف‌دار مشروطه به‌شمار ميرفت[۷] .

مادر
بانو ميردامادي (۱۲۹۳ش ـ ۱۳۶۸ش)؛ مادر آيت‌الله خامنه‌اي بانويي زاهد؛ متشرع؛ آشنا بــا آيات قرآن؛ احاديث؛ تاريخ و ادبيات بود. او در جريان مبارزه بــا رژيم پهلوي بــا فرزندان مبارزش؛ به‌ويژه آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي همگام بوده است[۱۶] .
آيت‌الله خامنه‌اي درباره مادرشان مي‌گويند: «مادرم خانم بسيار فهميده؛ باسواد؛ كتابخوان؛ داراي ذوق شعري و هنري؛ حافظ شناس – البته حافظ شناس كــه ميگويم؛ نه بــه معناي علمي و اينها؛ بــه معناي مأنوس بودن بــا ديوان حافظ – و بــا قرآن كاملاً آشنا بود و صداي خوشي هم داشت.
ما وقتي بچه بوديم؛ هــمــه مينشستيم و مادرم قرآن ميخواند؛ خيلي هم قرآن را شيرين و قشنگ ميخواند. ما بچه‌ها دورش جمع ميشديم و برايمان بــه مناسبت؛ آيه‌هايي را كــه در مورد زندگي پيامبران است؛ ميگفت. من خودم اولين بار؛ زندگي حضرت موسي؛ زندگي حضرت ابراهيم و بعضي پيامبران ديگر را از مادرم – بــه ايــن مناسبت – شنيدم. قرآن كــه ميخواند؛ بــه آياتي كــه نام پيامبران در آن اســت ميرسيد؛ بنا ميكرد بــه شرح دادن.»
آيت‌الله سيدهاشم نجف‌آبادي (ميردامادي) (۱۳۰۳ق ـ۱۳۸۰ ق)؛ جد مادري آيت‌الله خامنه‌اي (از خاندان ميرداماد فيلسوف مشهور عصر صفويه) از شاگردان آخوندخراساني و ميرزا محمدحسين نائيني؛ از علما و مفسران قرآن و از ائمه‌ي جماعت مسجد‌گوهرشاد بود[۱۷] و در عين حال بــه امر بــه معروف و نهي از منكر اهتمام ويژه‌اي داشت و در پي اعتراض بــه كشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دوره‌ي حكومت رضاشاه؛ بــه سمنان تبعيد شد[۱۸] ... آيت‌الله خامنه‌اي از ســوي مادر بــه محمد ديباج فرزند امام جعفر صادق (ع) نسب مي‌رساند[۱۹] .

۲. شخصيت علمي و فرهنگي
۱.۲. تحصيل و تدريس
تحصيل در مشهد
سيدعلي خامنه‌اي تحصيل را در چهار سالگي از مكتب‌خانه و بــا فراگيري قرآن كريم شروع كرد. دوره‌ي دبستان را در نخستين مدرسه‌ي اسلامي مشهد؛ دارالتعليم ديانتي؛ گذراند[۲۰] ... در همين ايام؛ يادگيري قرائت و تجويد قرآن را نزد برخي قاريان قرآن مشهد آغاز كرد[۲۱] .
هم‌زمان بــا تحصيل در كلاس پنجم دبستان؛ تحصيلات مقدماتي حوزوي را نــيــز آغاز كرد. شوق وافر او بــه تحصيلات حوزوي و  تشويق والدين سبب شــد كــه وي پــس از اتمام دوره‌ي دبستان؛ وارد دنياي طلبگي شــود و تحصيل علوم ديني را در مدرسه‌ي سليمان‌خان ادامه دهد. وي بخشي از مقدمات را نــيــز نزد پدر طي كرد. ســپــس بــه مدرسه‌ي نواب رفت و دوره‌ي سطح را در آن بــه پايان برد. هم‌زمان بــا تحصيلات حوزوي دوره‌ي دبيرستان را تــا سال دوم متوسطه ادامه داد[۲۲] .
وي معالم‌الاصول را نزد آيت‌الله سيدجليل حسيني سيستاني و شرح لمعه را نزد پدر و ميرزا احمد مدرس يزدي فرا گرفت. رسائل؛ مكاسب و كفايه را نــيــز نزد پدر و آيت‌الله حاج شيخ هاشم قزويني آموخت. در سال ۱۳۳۴ش؛ در درس خارج فقه آيت‌الله سيد محمدهادي ميلاني حاضر شد.

حوزه نجف
وي در ۱۳۳۶ش طي سفر كوتاهي همراه خانواده بــه نجف اشرف مشرف شــد و در دروس مدرسان بنام حوزه‌ي علميه‌ي نجف؛ از جمله آيات سيد محسن حكيم؛ سيد ابوالقاسم خويي؛ سيد محمود شاهرودي؛ ميرزا باقر زنجاني و ميرزا حسن بجنوردي حضور يافت؛ ولــي بــه دليل عدم تمايل پدر بــراي اقامت در آن شهر بــه مشهد بازگشت[۲۳] و بــه مدت يك سال ديگر در درس آيت‌الله ميلاني حاضر شد. ســپــس در سال ۱۳۳۷ش بــه شوق ادامه تحصيل عازم حوزه‌ي علميه‌ي قم شد[۲۴] ... در همين سال و پيش از عزيمت بــه قم؛ آيت‌الله محمدهادي ميلاني بــه وي اجازه‌ي روايت داده بود[۲۵] .

حوزه قم
سيد علي خامنه‌اي؛ در قم نزد بزرگاني چــون آيات حاج‌آقا حسين بروجردي؛ ‌امام خميني؛ حاج شيخ‌مرتضي حائري يزدي؛ سيدمحمد محقق داماد و علامه طباطبايي تلمذ نمود[۲۶] ... در مدت اقامت در قم اكثر وقت خود را بــه تحقيق؛ مطالعه و تدريس مي‌گذراند.

بازگشت بــه مشهد
آيت‌الله خامنه‌اي در ۱۳۴۳ش بــه دليل عارضه‌ي بينايي پدر و كمك بــه وي بــه ضرورت از قم بــه مشهد بازگشت و بار ديگر در جلسات درس آيت‌الله ميلاني حضور يافت كــه تــا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت. او از ابتداي حضور در مشهد؛ بــه تدريس سطوح عالي فقه و اصول (رسائل؛ مكاسب و كفايه) و برگزاري جلسات تفسير بــراي عموم همت گماشت. در ايــن جلسات جمعيت كثيري از قشر جوان بــه ويژه دانشجويان حضور پيدا مي‌كردند[۲۷] ... در جلسات تفسير خود؛ مهمترين پايه‌هاي فكري اسلام و انديشه اسلامي را از خلال آيات قرآن استخراج و بيان مي‌نمود و بــه تعميق بنيان‌هاي انديشه مبارزه و براندازي حكومت طاغوت مي‌‌پرداخت بــه صورتي كــه شركت‌كننده در درس تفسير او بــه ايــن نتيجه ضروري و طبيعي مي‌رسيد كــه حكومتي بر پايه اسلام و معارف دين بــايــد در كشور تحقق يابد. يكي از اهداف اصلي او از تفسير؛ انتقال مباني انقلاب اسلامي بــه جامعه بود از سال ۱۳۴۷ درس تخصصي تفسير را نــيــز بــراي طلاب علوم ديني شروع كــرد كــه ايــن دروس و جلسات تفسير تــا سال ۱۳۵۶ و قبل از دستگيري و تبعيد بــه ايرانشهر ادامه داشت[۲۸] ... جلسات تفسير در سالياني از دوره رياست جمهوري و پــس از آن ادامه داشت.

تدريس درس خارج

ايشان از سال ۱۳۶۹ش تدريس خارج فقه را آغاز كــرد و تاكنون بــه تدريس ابواب جهاد؛ قصاص؛ مكاسب محرمه و صلاه مسافر پرداخته اند.

شخصيت ادبي
آيت‌الله خامنه‌اي بــا حوزه‌ي شعر و ادبيات مأنوس هستند و همواره بــه مطالعه رمان‌ و داستان علاقمند بوده‌اند و بسياري از رمانها و داستانهاي معتبر دنيا را مطالعه كرده‌اند. ايــن علاقه بــا مطالعه رمانها و آثار ادبي نويسندگان بزرگ جهان و تاريخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پيدا كرد. حــتـي بــه نقد كتابهاي ادبي و شعر هم مي‌پردازند. بــا بسياري از شاعران؛ نويسندگان و روشنفكران زمانه در ارتباط بود.
در ايامي كــه در مشهد حضور داشت در برخي از انجمنهاي ادبي كــه بــا حضور شعراي بزرگ تشكيل مي‌شد شركت مي‌كرد. در انجمن‌هاي ادبي بــه نقد شعر مي‌پرداخت. خود نــيــز اشعاري سروده و در سال‌هاي اخير تخلص «امين» را برگزيده است. مطالعه‌ي كتب تاريخي بخش ديگري از برنامه‌ي مطالعاتي دائمي ايشان اســت و بــه مباحث و موضوعات تاريخ معاصر احاطه دارند. [۲۹]

۲.۲. آثار
آيت‌الله خامنه‌اي تحقيق و تأليف را از دوران طلبگي آغاز كــرد و تقريرات دروس اساتيد خود را نگاشت[۳۰] و قبل از پيروزي انقلاب بــه ترجمه و تأليف چند اثر نــيــز همت گماشت.

تأليف‌ها و پژوهش‌ها:
۱ـ چهار كتاب اصلي علم رجال
۲ـ طرح كلي انديشه اسلامي در قرآن
۳ـ پيشواي صادق
۴ـ از ژرفاي نماز
۵ـ صبر
۶ـ روح توحيد نفي عبوديت غيرخدا
۷ـ گزارشي از سابقه تاريخي و اوضاع كنوني حوزه علميه قم

ترجمه‌ها:
۱- آينده در قلمرو اسلام؛ نوشته‌ي سيدقطب
۲- صلح امام حسن: پرشكوه‌ترين نرمش قهرمانانه‌ي تاريخ؛ نوشته شيخ راضي آل‌ياسين
۳- تفسير في‌ظلال‌القرآن؛ نوشته سيدقطب
۴- مسلمانان در نهضت آزادي هندوستان؛ نوشته عبدالمنعم النمر
۵- ادعانامه عليه تمدن غرب (ترجمه و تحقيقات)
علاوه بر آن؛ بسياري از آراء و انديشه‌هاي ايشان كــه در گفتار و نوشتار ايشان و در قالب پيام؛ سخنراني؛ خطبه؛ مصاحبه منعكس شده اســت بــه صورت كتاب و نرم‌افزار بــا عناوين گوناگون و بــه صورت موضوعي منتشر گرديده و برخي از آنها نــيــز بــه زبانهاي ديگر ترجمه شده است. همچنين؛ پايان‌نامه‌ها؛ رساله‌ها؛ مقالات و كتابهاي گوناگوني ناظر بــه افكار و انديشه‌هاي ايشان تأليف و تدوين شده است. نيز؛ بخشي از مجموعه بيانات و مكتوبات ايشان در دوره رهبري بــا عــنــوان «حديث ولايت» منتشر گرديده است.

۳. حيات سياسي و اجتماعي
۱.۳. دوران مبارزات پيش از انقلاب
پيشينه‌ي فعاليتهاي سياسي ـ مذهبي خاندان آيت‌الله خامنه‌اي؛ در او زمينه‌ي تربيتي بــراي مبارزه‌ي سياسي ـ مذهبي فراهم آورده بود. نقطه‌ي آغازين ورود بــه فعاليتهاي سياسي؛ ديدار او بــا سيدمجتبي نواب صفوي (ميرلوحي) در مشهد بود كــه بــه بيان خود او اولين بارقه‌هاي انقلابي را در وي پديد آورد[۳۱] ... نخستين ديدار وي بــا امام خميني (ره) در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت امــا چهره‌ي سياسي امام خميني بــراي اولين بار در جريان لايحه‌ي انجمنهاي ايالتي و ولايتي بــراي ايشان مكشوف شد[۳۲] .
آيت‌الله خامنه‌اي بــا آغاز نهضت اسلامي بــه رهبري امام خميني در سال ۱۳۴۱ش وارد عرصه‌هاي گوناگون مبارزه بــا طاغوت  شد. جزو نخستين افرادي بود كــه همگامي و فعاليت مبارزاتي را در دوره‌ي قبل از قيام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز كرد[۳۳] ... در بهمن ۱۳۴۱؛ پــس از همه‌پرسي لايحه‌ي انجمنهاي ايالتي و ولايتي؛ آيت‌الله خامنه‌اي و برادرش سيدمحمد مأمور رساندن گزارش آيت‌الله محمدهادي ميلاني بــه امام خميني در قالب نامه در مورد واكنش مردم مشهد بــه ايــن همه‌پرسي شدند[۳۴] .

نخستين دستگيري (ايام ۱۵ خرداد)
در سال ۱۳۴۲ و در آستانه‌ي ماه محرم؛ امام خميني وي را مأمور ساخت پيامهايي را بــه آيت‌الله ميلاني و علما؛ روحانيون و هيأتهاي مذهبي خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاه‌سازي مردم در قبال تبليغات رژيم پهلوي انتقال دهد[۳۵] ... امام خميني در ايــن پيامها خط‌مشي مبارزه را ترسيم كرده و از علما و روحانيون خواسته بود بــه منظور تبيين جنايات رژيم پهلوي؛ ذكر واقعه‌ي مدرسه‌ي فيضيه از روز هفتم محرم در منابر خوانده شود[۳۶] ... آيت‌الله خامنه‌اي خود نــيــز بــراي محقق ساختن هدف و اجراي خط‌مشي امام خميني راهي بيرجند ــ كــه تحت نفوذ خاندان علم بود ــ شــد و در منابر و مجالس آن شهر درباره‌ي حادثه‌ي مدرسه‌ي فيضيه و سلطه‌ي اسرائيل بر جوامع اسلامي سخنراني كرد[۳۷] ... بــه دنبال ايــن سخنراني‌ها؛ وي در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ مقارن بــا هفتم ماه محرم ۱۳۸۳؛ دستگير و در مشهد زنداني شد[۳۸] ... پــس از آزادي وي؛ آيت‌الله محمدهادي ميلاني از او ديدن كرد[۳۹] ... آيت‌الله خامنه‌اي پــس از آن بــا حضور در جلساتي كــه در منزل آيت‌الله ميلاني بــه منظور تداوم نهضت اسلامي در غياب امام خميني ــ‌كه در حصر بــه سر مي‌برد ـ تشكيل مي‌شد؛ فعاليتهاي سياسي‌اش را تداوم بخشيد[۴۰] ... اندكي پــس از آن بــه حوزه‌ي علميه‌ي قم بازگشت و بــا كمك و همكاري برخي روحانيون مبارز بــه سازمان‌دهي مجدد فعاليتهاي سياسي از طريق جلسات مشورتي و تبليغات پرداخت[۴۱] ... او از جمله روحانيوني بود كــه در ۱۱ دي ۱۳۴۲ تلگرامي بــه آيت‌الله سيد محمود طالقاني؛ مهدي بازرگان و يدالله سحابي؛ كــه در حمايت از امام خميني زنداني شده بودند؛ فرستاد[۴۲] ... در همان زمان طلاب خراساني حوزه‌ي علميه‌ي قم بــا هدايت او؛ در اعتراض بــه ادامه‌ي حصر امام خميني نامه‌اي بــه حسنعلي منصور؛ نخست‌وزير وقت؛ نوشته و منتشر كــردنــد كــه از جمله‌ي آنها خود ايشان و ابوالقاسم خزعلي و محمد عبايي خراساني بودند[۴۳] .

دومين بازداشت (سفرهاي انقلابي)
ايشان در بهمن ۱۳۴۲؛ مقارن بــا رمضان ۱۳۸۳ق بــراي تبليغ و تبيين مسائل نهضت اسلامي راهي زاهدان شد[۴۴] ... سخنرانيهاي او در مساجد زاهدان و استقبال مردمي از آن؛ رژيم را بر آن داشت كــه ايشان را دستگير و بــه زندان قزل قلعه ـ كــه در آن زمان محل بازداشت زندانيان سياسي و امنيتي بود ــ منتقل نمايد[۴۵] ... در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ قرار بازداشت آيت‌الله خامنه‌اي بــه قرار التزام بــه عدم خروج از حوزه‌ي قضايي تهران تبديل و ايشان از زندان آزاد شد[۴۶] ... از ايــن پــس تــا پيروزي انقلاب اسلامي فعاليتهاي وي همواره تحت كنترل مأموران امنيتي قرار داشت.

تشكيل جلسه «يازده نفره» حوزه علميه قم
آيت‌الله خامنه‌اي در پاييز ۱۳۴۳ از قم بــه مشهد بازگشت و در كنار مراقبت از پدر بــه فعاليتهاي علمي و سياسي پرداخت[۴۷] ... او در زمره‌ي روحانيوني بود كــه اندكي پــس از تبعيد امام خميني بــه تركيه بــا نگارش نامه‌اي بــه دولت وقت ــ دولت اميرعباس هويدا ــ در ۲۹ بهمن ۱۳۴۳ بــه اوضاع نابسامان كشور و تبعيد امام خميني اعتراض كردند[۴۸] ... سيدعلي خامنه‌اي بــه همراه عبدالرحيم رباني شيرازي؛ علي فيض مشكيني؛ ابراهيم اميني؛ مهدي حائري تهراني؛ حسينعلي منتظري؛ احمد آذري قمي؛ علي قدوسي؛ اكبر هاشمي رفسنجاني؛ سيد محمد خامنه‌اي و محمدتقي مصباح يزدي[۴۹] ... اعضاي گروه يازده نفر بودند كــه بــا هدف تقويت و اصلاح حوزه‌ي علميه‌ي قم بــراي مبارزه بــا رژيم پهلوي شكل گرفت. مبارزه بر مبناي فكر و عقيده بود و همين امر علت پيشرفت آن بود و روحانيون نــيــز بــه منزله‌ي بدنه و مغز متفكر مبارزه بودند. آنان در ايــن مرحله از مبارزه بــه ايــن نتيجه رسيده بودند كــه بدون تشكل؛ موفقيت كمتري خواهند داشت و وجود آن موجب مي‌شود كــه از فروپاشي مبارزه توسط رژيم جلوگيري شود. ايــن گروه در دوران تبعيد امام خميني؛ برنامه‌ريزي جريان مبارزات و تداوم آن را بر عهده گرفت. از ايــن گروه به‌عنوان اولين تشكيلات سري حوزه‌ي علميه‌ي قم ياد مي‌شود؛ فعاليت ايــن گروه در اواخر سال ۱۳۴۵ش توسط ساواك كشف و بــه دنبال آن برخي از اعضا دستگير و برخي ديگر؛ از جمله آيت‌الله خامنه‌اي تحت تعقيب قرار گرفتند.

بنيان‌گذاري جامعه مدرسين حوزه علميه قم
در كنار اين؛ جلسه ديگري هم راه افتاده كــه بنيان جامعه مدرسين امروز است. «ما جزو كساني هستيم كــه در اولين نشست‌هاي جامعه مدرسين عضو بوديم؛ شركت داشتيم. هم بنده بودم؛ هم بــه نظرم آقاي هاشمي بود… آقايان [علي] مشكيني؛ رباني‌شيرازي؛ [ناصر] مكارم و… يك عده مسن‌ترها هم شركت مي‌كردند.»[۴۵]
اين جلسه‌ها و تصميماتي كــه در آن گرفته مي‌شد؛ فضاي حوزه علميه قم را تغيير داد. پا بــه ركاب‌ها و دست‌اندركاران ايــن تصميمات؛ كساني غير از اعضاء جلسه بودند؛ طلبه‌هاي جوان و علاقمند. ايــن تحركات فضاي بسته و مغموم قم را باز كرد.
آيت‌الله خامنه‌اي در همين ايام مخفيانه بــه ترجمه و انتشار كتاب آينده در قلمرو اسلام اقدام كرد. در ايــن كتاب بــه دو موضوع مهم فشار غرب و تبليغات كمونيسم اشاره شده و دورنمايي از آينده كــه بــه سمت اسلام پيش مي‌رود؛ آمده است[۵۰] ... ساواك كتاب را توقيف و افراد مرتبط بــا انتشار آن را دستگير كــرد امــا موفق بــه دستگيري و بازداشت آيت‌الله خامنه‌اي (مترجم كتاب) نشد[۵۱] ... آيت‌الله خامنه‌اي در آن ايام مدتي در تهران و كرج بــه فعاليت مشغول بود. امــا بــه علت ندادن تعهد بر عدم اظهار مطالب ضد رژيم از فعاليتش در كرج ممانعت بــه عمل آمد. در مسجد اميرالمؤمنين (ع) تهران هم مدتي بــه امامت جماعت پرداخت.

سومين بازداشت
در پي دستگيري و تبعيد آيت‌الله سيد حسن قمي در فروردين ۱۳۴۶ كــه بــه دنبال سخنراني ضد رژيم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت؛ آيت‌الله خامنه‌اي از آيت‌الله ميلاني خواست بــه ايــن اقدام اعتراض كند[۵۲] ... ايــن اقدام وي سبب شــد مأموران ساواك از حضور او در مشهد اطلاع يافته و در ۱۴ فروردين همان سال؛ در مراسم تشييع جنازه‌ي آيت‌الله شيخ مجتبي قزويني؛ وي را دستگير كنند[۵۳] ... او در ۲۶ تير همان سال آزاد شد[۵۴] ... اندكي پــس از آزادي؛ در تهران بــه ملاقات زندانيان سياسي رفت. [۵۵]
آيت‌الله خامنه‌اي از طريق ارتباط بــا مبارزين در نقاط مختلف؛ سعي در تشكل بخشيدن بــه مبارزين و مبارزه؛ تربيت نسل‌هاي جديد مبارزين و انقلابيون براساس انديشه اسلامي خصوصاً بين طلاب علوم ديني و دانشجويان؛ سعي در اخذ مباني مبارزه از قرآن و حديث؛ مقابله بــا انديشه‌هاي ماديگرايانه ماركسيستي و ليبراليستي و امثال آن؛ بــه تعميق انديشه اسلامي و مبارزه در چهارچوب نهضت امام خميني پرداخت و عليرغم مقابله رژيم پهلوي بــه موفقيت‌هاي زيادي دست يافت. نگاه چندبُعدي بــه مبارزه؛ استفاده از شبكه عظيم اطلاع‌رساني نهضت امام خميني و رسانه فراگير منبر و عملگرايي‌اش؛ از برخي علل موفقيت ايشان بوده است.
در پي وقوع زمين‌لرزه‌ي ويرانگر جنوب خراسان در ۹ شهريور ۱۳۴۷ عده‌اي از روحانيون خراسان بــه سرپرستي آيت‌الله خامنه‌اي بــا هدف امداد و سامان‌دهي كمكهاي مردمي بــه زلزله‌زدگان؛ عازم فردوس شدند. ايــن اقدام بــا مخالفت مقامات امنيتي محلي روبه‌رو شــد امــا گروه امداد اقدامات مؤثري در كمك‌رساني بــه زلزله‌زدگان انــجـام داد. حضور و كمك‌رساني دو ماهه‌ي آيت‌الله خامنه‌اي در فردوس فرصتي پديد آورد تــا بــا مشكلات مردم زلزله‌زده از نزديك آشنا شــود و بــا آنان مأنوس گردد و در مجالس و منابر و همچنين هيئتهاي مذهبي؛ پيام نهضت اسلامي را بــراي مردم آن سامان تبيين كند. ايــن فعاليت‌ها حساسيت شهرباني و ساواك خراسان را برانگيخت و بــه اقامتش در فردوس پايان داده شد[۵۶] ... او در اواخر دي‌ماه همان سال بــه قصد زيارت عتبات عاليات و ديدار بــا امام خميني (ره) اقدام كــرد امــا بــا مخالفت و ممانعت ساواك روبه‌رو شد. ايــن محدوديت تــا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت و وي ممنوع‌الخروج بود. [۵۷]

محكوميت بــه شش ماه حبس
آيت‌الله خامنه‌اي بــه اتهام عضويت در گروه يازده نفره بــه شش ماه زندان محكوم گرديد. بــه دنبال انتشار ايــن خبر در روزنامه‌ي كيهان و احضار آيت‌الله خامنه‌اي بــه دادگاه تجديد نظر؛ وي پــس از مشورت بــا عده‌اي از علماي مشهد از حضور در دادگاه خودداري ورزيد[۵۸] ... او بــا آنكه تحت پيگرد بود بــا برخي از روحانيون مبارز ازجمله سيد محمود طالقاني؛ سيد محمدرضا سعيدي؛ محمدجواد باهنر؛ محمدرضا مهدوي‌كني؛ مرتضي مطهري؛ اكبر هاشمي رفسنجاني و فضلالله محلاتي در مشهد و تهران ارتباط داشت و بــه رغم اقامت در مشهد در بسياري از جلسات علما و روحانيون مبارز تهران حضور مي‌يافت[۵۹] ... او بــا تشكيل جلساتي بــا حضور عده‌اي از روحانيون درباره‌ي اعزام روحانيون و طلاب بــه روستاهاي اطراف مشهد تصميم‌گيري و اقدام ميكرد[۶۰] .
آيت‌الله خامنه‌اي بــا نگاه عقيدتي بــه نهضت اسلامي و پرورش فكري مردم برآن مبنا؛ مبارزات خود را ادامه داد. او بــا برگزاري جلسات تفسير بــراي طلاب علوم ديني و دانشجويان و ايراد سخنراني بــراي اقشار مختلف مردم مي‌كوشيد مباني ديني ـ اعتقادي آنان را تقويت نمايد. او معتقد بود تحقق آرمانهاي اسلامي در بستري از كوششهاي فرهنگي مــمــكن اســت و خيزشهاي مردمي جز بــا گسترش آگاهي و دانايي محقق نخواهد شد. جريان روشنفكري جريان فعال و مبارز در دانشگاهها تلقي مي‌شد. ايــن رويكرد را در واكنش بــه فعاليتهاي جريانهاي سياسي معتقد بــه تفكر ماركسيستي؛ ضروري مي‌دانست. در ايــن زمينه فعاليتهاي علمي و جلساتي را بــا شركت مبارزان و متفكران اسلامي در سال ۱۳۴۸ برگزار كرد[۶۱] .

سخنراني‌ها در حسينيه ارشاد و مسجد الجواد تهران
آيت‌الله خامنه‌اي بــا بسياري از روشنفكران و كانونهاي روشنفكري مشهور در عرصه‌ي مبارزه نــيــز ارتباط و همكاري داشت. وي در سال ۱۳۴۸ بــه منظور تبيين مباحث تأثيرگذار در روند مبارزه بــه ايراد سخنرانيهايي در برخي مراكز فعال سياسي ـ اسلامي در تهران از جمله حسينيه‌ي ارشاد و مسجد الجواد تهران دعوت شد[۶۲] ... سخنرانيهاي وي در حسينيه‌ي ارشاد كــه در اواخر سال ۱۳۴۸ و بــه دنبال دعوت آيت‌الله مرتضي مطهري از وي صورت گرفت و نــيــز سخنراني در مسجد الجواد تهران؛ بــه دعوت انجمن اسلامي مهندسين؛ تأثير زيادي در روشنگري نسل جوان؛ بــه ويژه دانشجويان و دانش‌آموزان داشت[۶۳] ... آيت‌الله خامنه‌اي در بهار ۱۳۴۹ در جهت عمق بخشيدن بــه روند نهضت اسلامي و تقويت بن‌مايه‌هاي عقيدتي مبارزه بــا رژيم پهلوي؛ سلسله جلساتي را پايه‌گذاري كــرد كــه در آن ايده‌ي مبارزاتي خود مبني بر تدوين جهانبيني و ايدئولوژي اسلامي را بــا دعوت از افرادي چــون مرتضي مطهري؛ سيد محمود طالقاني؛ سيد ابوالفضل زنجاني؛ مهدي بازرگان؛ اكبر هاشمي رفسنجاني؛ يدالله سحابي؛ عباس شيباني و كاظم سامي بــه بحث و بررسي گذاشت. ايــن سلسله‌جلسات بــه تدوين جهان‌بيني و ايدئولوژي اسلامي انجاميد[۶۴] .

چهارمين بازداشت
با درگذشت آيت‌الله سيد محسن حكيم در خرداد ۱۳۴۹ بحث مرجعيت كــه در گذشته پــس از رحلت آيت‌الله بروجردي مطرح شده بود؛ بــه صورت جدي در جامعه مطرح گرديد و در ايــن ميان آيت‌الله خامنه‌اي ضمن گرامي‌داشت مقام فقهي و علمي آيت‌الله حكيم و ارسال پيامهاي تسليت بــه برخي از علما؛ تلاش مضاعفي بــراي تحكيم مرجعيت امام خميني بــه عــنــوان مرجع تقليد اعلم انــجـام داد. در همان ايام و بــه دنبال شهادت آيت‌الله سيد محمدرضا سعيدي در ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ توسط ساواك كــه از مهم‌ترين مروجين امام خميني در آن مقطع بود؛ تلاش كــرد بــه همراه شمار ديگري از مبارزان ضمن هدايت واكنشهاي مردمي در اعتراض بــه شهادت وي؛ از موقعيت پديد آمده بــه نفع مبارزه بهره ببرد. بر اثر جريان‌سازي وي در ايــن برهه بود كــه عده‌اي از طلاب علوم ديني بــه تهيه و انتشار اعلاميه‌هايي در حمايت از امام خميني و انتقاد از رژيم و ساواك اقدام كردند[۶۵] ... بــه دنبال آن و بــا گسترش دامنه‌ي اعتراضات و مبارزات [۶۶] ساواك مشهد در ۲ مهر ۱۳۴۹ دستگير و مدتي در زندان لشكر خراسان ـ تنها زندان امنيتي مشهد ـ بازداشت كرد[۶۷] ... در محرم ۱۳۹۱/ اسفند ۱۳۴۹ بــا آنكه نام آيت‌الله خامنه‌اي در فهرست واعظان ممنوع‌المنبر ساواك قرار گرفته بود وي سخنرانيهايي در هيئت انصارالحسين تهران ايراد كرد[۶۸] ... آيت‌الله خامنه‌اي در سال ۱۳۵۰ بــه دعوت آيت‌الله طالقاني سخنراني‌هايي در مسجد هدايت تهران؛ كــه كانون توجه دانشجويان و جوانان مبارز بود؛ ايراد كرد[۶۹] .

سه مرتبه بازداشت در سال ۱۳۵۰
در پي تحريم جشنهاي ۲۵۰۰ ساله از ســوي امام خميني[۷۰] ساواك مراقبتهاي شديدي نسبت بــه فعاليت روحانيون مبارز در پيش گرفت. بر ايــن اساس وي در مرداد ۱۳۵۰ بــه ساواك مشهد احضار و مدتي در زندان لشكر خراسان بازداشت شد[۷۱] ... او پــس از آزادي؛ فعاليتهاي خود را ادامه داد و در همان سال دو بار ديگر نــيــز بازداشت شد؛ يكي در آبان ۱۳۵۰ كــه بــه بازداشت كوتاه‌مدت وي در زندان لشكر خراسان انجاميد. ديگري در ۲۱ آذر همان سال كــه بــه اتهام اقدام برضد امنيت داخلي بــه سه ماه حبس محكوم گرديد[۷۲] .

ادامه جلسات درس در تهران؛ مشهد و نيشابور
وي پــس از آزادي؛ فعاليتهاي سياسي ـ اجتماعي خود را گسترش داد و بارها در جلسات هيئت انصارالحسين و مسجد نارمك تهران حضور يافت و سخنرانيهايي در موضوعات ديني و سياسي ايراد كرد. جلسات درس و تفسير او در مدرسه‌ي ميرزاجعفر و مسجد امام حسن (ع) و مسجد قبله و نــيــز در منزلش در مشهد ادامه داشت. مخاطب او در ايــن جلسات دانش‌آموزان؛ دانشجويان؛ طلاب جوان و گروههايي از اقشار مختلف مردم بودند كــه وي آنان را بــا تفكر اسلام انقلابي و سياسي آشنا مي‌ساخت. عده زيادي از مخاطبان جلسات و شاگردان او بعدها در اوج مبارزات در نقاط مختلف كشور بــه آگاهي‌بخشي پرداختند. گزارشهاي جلسات سخنراني و درس او بارها از ســوي مأموران امنيتي منعكس شده است. از نظر ساواك؛ افرادي چــون آيت‌الله خامنه‌اي از مدرسان روشنفكر و انقلابي حوزه‌هاي علميه تلقي مي‌شدند كــه ضمن داشتن ارتباط بــا دانشجويان و جوانان؛ مروج انديشه‌هاي مبارزاتي امام خميني و خواستار آگاه ساختن طلاب علوم ديني بــه مسائل سياسي و اجتماعي بودند[۷۳] .
آيت‌الله خامنه‌اي در فروردين ۱۳۵۲ بــراي تبليغ عازم نيشابور شــد و در مساجد آن شهر سلسله‌جلسات درس اصول عقايد را؛ كــه هفته‌اي يك بار در روزهاي سه‌شنبه برگزار مي‌شد؛ داير كرد[۷۴] ... در خرداد ۱۳۵۲ ساواك جلسات تفسيرش در مسجد امام حسن (ع) و منزلش را تعطيل كرد[۷۵] ... آيت‌الله خامنه‌اي در آذر ۱۳۵۲ محل اقامه‌ي نماز جماعت و جلسات تفسير خود را بــه دعوت باني و واقف مسجد كرامت؛ بــه آن مسجد انتقال داد و مسجد يادشده را بــه كانون فعاليت دانشجويان و طلاب جوان تبديل كرد[۷۶] ... ساواك مشهد در واكنش بــه فعاليتهاي سياسي گسترده‌ي او؛ او را از اقامه‌ي نماز جماعت در آن مسجد باز داشت[۷۷] .

زندان ششم؛ سخت‌ترين دوره حبس
در آبان ۱۳۵۳ بــه دعوت آيت‌الله محمد مفتح؛ امام جماعت مسجد جاويد تهران؛ كــه در آن ايام ممنوع‌المنبر شده بود؛ در آن مسجد بــه سخنراني پرداخت. در پي آن ساواك بــه دستگيري آيت‌الله مفتح و تعطيلي مسجد جاويد بــه عــنــوان يكي از كانونهاي مهم مبارزه اقدام كرد[۷۸] ... بــه دنبال آن؛ منزل آيت‌الله خامنه‌اي هم در آذر ماه همان سال مورد بازرسي ساواك قرار گرفت. ساواك علت بازرسي را؛ اظهارات وي در جلسه‌اي خصوصي درباره‌ي ضرورت ايجاد جمعيتي بــراي سامان‌دهي مبارزه و استفاده از فرصتها بــراي پيشبرد اهداف نهضت اسلامي در مشهد اعلام نمود[۷۹] ... در نهايت آيت‌الله خامنه‌اي در دي ۱۳۵۳ بــراي ششمين بار دستگير و ايــن بار بــه زندان كميته‌ي مشترك ضدخرابكاري در تهران منتقل گرديد[۸۰] و بــه گفته خود دشوارترين و سخت‌ترين وضعيت‌ حبس خود را تجربه كرد.او در حبس؛ اجازه‌ي ملاقات نداشت و از وضعيت و محل حبس او اطلاعي بــه خانواده‌اش نــيــز داده نشده بود[۸۱] .

فعاليت‌هاي منجر بــه تبعيد
او در ۲ شهريور ۱۳۵۴ از زندان آزاد شد؛ امــا تحت مراقبت مأموران امنيتي بود و اقامه‌ي جماعت؛ سخنراني؛ تدريس و جلسات تفسير وي حــتـي در منزلش ممنوع شده بود[۸۲] ... امــا او به‌رغم همه‌ي محدوديتهاي سياسي و امنيتي جلسات تفسير و فعاليتها و اقدامات روشنگرانه‌ي انقلابي خود را بــه صورت مخفيانه پيگرفت و پرداخت شهريه‌ي امام خميني بــه طلاب علوم ديني را نــيــز ادامه داد[۸۳] ... در اواخر سال ۱۳۵۴ مخفيانه كتاب طرح كلي انديشه‌ي اسلامي در قرآن را بــا نام مستعار سيدعلي حسيني منتشر كرد. او در خرداد ۱۳۵۵؛ بــه دنبال وقوع سيل در قوچان؛ گروهي را تشكيل داد كــه از مشهد بــراي كمكرساني بــه مردم سيل‌زده بــه آن شهر اعزام شده و بــا استقرار در مدرسه‌ي عوضيه‌ي آن شهر بــه امدادرساني پرداختند[۸۴] .
در اسناد ساواك گزارش‌هايي درباره‌ي فعاليتهاي سياسي آيت‌الله خامنه‌اي و پدرش در اواخر سال ۱۳۵۵ در مشهد وجود دارد كــه بــه طرف‌داري از امام خميني و تبليغ نهضت اسلامي پرداخته‌اند. آيت‌الله خامنه‌اي در محرم ۱۳۹۶/دي ۱۳۵۵ سخنرانيهايي عليه رژيم ايراد كــرد و ضمن برگزاري سلسله‌جلسات مباحثه درباره‌ي تبيين فضاي فكري ـ فرهنگي؛ به‌ويژه بــراي دانشجويان و جوانان[۸۵] و نــيــز حضور در جلسات علما و روحانيون تهران روند مبارزه را شدت بخشيد[۸۶] ... از ســوي ديگر؛ ساواك هم مي‌كوشيد بــراي بــه دست آوردن مستنداتي عليه او و مبارزان ديگر در آن جلسات نفوذ كند[۸۷] ... بــه دنبال درگذشت علي شريعتي در لندن در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ آيت‌الله خامنه‌اي در بزرگداشت و مراسم ترحيم وي حضور داشت. ايــن حضور او بــه دليل آشنايي و ارتباط ديرينه‌اش بــا شريعتي و پدرش بود[۸۸] .

تبعيد بــه ايرانشهر
به دنبال درگذشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني در اول آبان ۱۳۵۶ در نجف اشرف؛ آيت‌الله خامنه‌اي بــه همراه برخي از مبارزان مراسم ختمي در ۶ آبان در مسجد ملاهاشم برپا كرد[۸۹] ... همان ايام بــه همراه عده‌اي از علماي مشهد تلگرام تسليتي بــه امام خميني در نجف مخابره كردند[۹۰] ... بــا درگذشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني و تحولاتي كــه در پي آن پديد آمد؛ نهضت اسلامي وارد مرحله‌ي نهايي خود شــد و حركتهاي جدي بــراي پيروزي انقلاب آغاز گرديد.

رژيم پهلوي هم در واكنش بــه ايــن فعاليتها؛ به‌رغم اعلام سياست فضاي باز سياسي؛ بــا سركوب و خفقان فعاليتهاي مبارزان را محدودتر كرد. بــه دنبال اجراي ايــن سياست؛ برخي از مبارزان سرشناس بــه تبعيد محكوم شدند كــه آيت‌الله خامنه‌اي هم در زمره‌ي آنان بود. او از ســوي كميسيون امنيت اجتماعي خراسان بــه سه سال تبعيد در ايرانشهر محكوم گرديد[۹۱] و مأموران ساواك در ۲۳ آذر ۱۳۵۶ بــه منزل او يورش برده و او را دستگير و بــه ايرانشهر انتقال دادند. هدف رژيم از ايــن اقدام؛ قطع ارتباط او بــا مردم و مبارزان و بــه دنبال آن؛ عدم توفيق وي در امر مبارزه و افشاگري عليه حكومت بود[۹۲] ... امــا وي بــه علت تعامل بــا اهل تسنن اشتهار و محبوبيتي در ميان مردم ايرانشهر يافت و بــا بهره‌گيري از ايــن فرصتها پيام انقلاب را بــه مردم دورترين نقاط كشور رساند[۹۳] ... سخنرانيهاي او در مسجد آل‌رسول ايرانشهر و رفت و آمد علما و روحانيون مبارز؛ نيروهاي انقلابي و اقشار مختلف مردم بــه منزل او؛ عوامل امنيتي را بر آن داشت كــه فعاليتهاي او را محدود سازند و از رفت و آمد مردم ممانعت به‌عمل آورند[۹۴] .

او در ۱۹ فروردين ۱۳۵۷ در پي كشتار مردم در يزد؛ در نامه‌اي بــه آيت‌الله محمد صدوقي ايــن اقدام وحشيانه‌ي رژيم پهلوي را محكوم كــرد و ضمن ترغيب مردم بــه ادامه‌ي مبارزه؛ ياد شهداي آن حادثه را گرامي داشت[۹۵] ... ايــن نامه بــه صورت اعلاميه در سراسر كشور پخش گرديد[۹۶] .

وقوع سيل در ايرانشهر در ۱۱ تير۱۳۵۷ موقعيتي فراهم آورد تــا آيت‌الله خامنه‌اي بــا توجه بــه تجربيات پيشينش؛ مديريت تنها گروه امدادي را عهده‌دار شود. وي بــا هماهنگي‌هايي كــه بــا روحانيون شهرهاي مختلف از جمله يزد و مشهد داشت؛ توانست كمكهاي مردمي را از اقصا نقاط ايران جذب و در بين سيل‌زده‌ها تقسيم كند[۹۷] .

آيت‌الله خامنه‌اي در دوران تبعيد ارتباط خود را بــا مبارزان و علماي تراز اول مبارزه در شهرهاي ايران حفظ كــرد و پيوسته مكاتباتي درباره‌ي نهضت اسلامي بــا آنان داشت و از ايــن طريق در جريان بسياري از حوادث و رخدادها قرار مي‌گرفت و بــا نامه‌نگاريهاي گوناگون در بسياري از تصميم‌گيريهاي جمعي علما مشاركت مي‌كرد.

تبعيد بــه جيرفت
با اوج‌گيري انقلاب اسلامي در آستانه‌ي ماه رمضان؛ ۲۸ شعبان ۱۳۹۸/ ۲۸ تير۱۳۵۷؛ شماري از طلاب حوزه‌ي علميه‌ي مشهد بــه ادامه‌ي تبعيد آيت‌الله خامنه‌اي اعتراض و خواستار بازگشت وي بــه مشهد شدند كــه بــه دخالت مأموران انتظامي انجاميد[۹۸] ... گسترش فعاليتهاي انقلابي و مردمي آيت‌الله خامنه‌اي در راستاي جهت‌دهي و سامان‌دهي مبارزه در ايرانشهر و مناطق و شهرهاي اطراف از يك سو؛ و محبوبيت و نفوذ روزافزون وي در ميان اقشار مختلف مردم آن سامان از ســوي ديگر؛ مقامات امنيتي را بر آن داشت تــا محل تبعيد وي را بــه جيرفت كــه در مقايسه بــا ايرانشهر دورافتاده و داراي محدوديت‌هاي بيشتري بود؛ تغيير دهند. لذا وي در ۲۲ مرداد بــه جيرفت انتقال يافت[۹۹] .

مبارزات سياسي آيت‌الله خامنه‌اي در جيرفت هم متوقف نماند و او از همان آغاز ورود بــه آن شهر بــا سخنراني در مسجد جامع بــه افشاگري عليه حكومت پهلوي پرداخت. يكي از سخنرانيها؛ كــه در ۱۵ شهريور ۱۳۵۷ صورت گرفت؛ بــه برپايي تظاهرات و سردادن شعارهاي انقلابي توسط مردم منجر شد[۱۰۰] ... ايــن اتفاق زماني روي داد كــه هنوز تظاهرات و راهپيمايي در شهرهاي كوچك معمول نشده بود. او در شمار روحانيون تبعيدي‌اي بود كــه در نامه‌اي بــه آيت‌الله سيدعبدالحسين دستغيب؛ ضمن تشريح حوادث كشور و ذكر جنايات رژيم پهلوي در شيراز؛ مشهد؛ اصفهان و جهرم راهكارهايي را بــراي تداوم نهضت اسلامي تــا سرنگوني حكومت پهلوي ارائه دادند[۱۰۱] ... وي در ايــن دوره؛ مخفيانه عازم كهنوج شده؛ سخنرانيهاي افشاگرانه‌اي ايراد كرد[۱۰۲] .

بازگشت بــه مشهد
با گسترش مبارزات مردمي و ازهم‌گسيختگي اركان رژيم و ناتواني آن در مهار روند انقلاب؛ آيت‌الله خامنه‌اي در اول مهر ۱۳۵۷ از جيرفت بــه مشهد مراجعت كــرد و در آنجا فعاليت‌هاي خود را در امر سامان‌دهي امور انقلاب و تشديد روند مبارزه و پيگيري مسائل گوناگون نهضت ادامه داد[۱۰۳] ... در ايام اقامت امام خميني در فرانسه؛ بــا ارسال تلگرامي بــه همراه برخي از روحانيون مبارز مشهد؛ اقامت موقت امام در فرانسه را عاملي بــراي پديد آمدن موجي از اميد و تصميم و قاطعيت در دل مردم و نشاني از عزم و اراده‌ي راسخ امام در راه نجات امت مسلمان ايران عــنــوان كرده و از ايشان تقاضا كــردنــد دستورات لازم را بــراي ادامه‌ي مبارزه صادر كند. در پايان نــيــز خواستار بازگشت امام خميني بــه ايران شدند[۱۰۴] .

فعاليتهاي مبارزاتي آيت‌الله خامنه‌اي در مشهد در مدت اندكي شتاب بيشتري بــه خود گرفت و او ضمن سازمان‌دهي حركتها و تظاهرات مردمي؛ سخنرانيهاي افشاگرانه‌اي را در اجتماعات مردم مشهد ايراد كرد[۱۰۵] ... در عين ‌حال بــا بيت امام و ديگر مبارزان در ارتباط و مشورت دائم بود. پيرو همين ارتباط بود كــه سيد احمد خميني در ۱۰ آبان ۱۳۵۷ از پاريس بــا آيت‌الله صدوقي تماس گرفت و تمايل امام خميني بــراي ملاقات بــا وي و
برچسب: ،

امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۶ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۵:۰۳:۰۷ توسط:myblog موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :