وبلاگ من وبلاگ من .

وبلاگ من

شعر دلتنگي عاشقانه

شعر دلتنگي

صدايـــــــم ميـــــزد گلــــــم

گلـي بـــــودم در باغچه دلــــش

امــــــا او باغبـــــان عاشقـي نبـــود

گاهـــي سر ميــــزد و دل ميـــبرد

سالـــــها بعد دانستــــــم كه مـن تنــــها نبـــودم

او باغبــــــــان گـــل هاي زيــــادي بـــود…

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

ديشب از دلتنگيت بغضي گلويم را شكست

گريه اي شد بر فراز آرزوهايم نشست

من نگاهت را كشيدم روي تاريخ غزل

تا بماند يادي از روزي كه بر قلبم نشست…

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

شعر دلتنگي

دلم كار دست است

خودم بافتمش…

تارش را از سكوت

پودش را از تنهايي

همين است كه خريدار ندارد….

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

در دل درديست از تو پنهان كه مپرس

تنگ آمده چندان دلم از جان كه مپرس

با اين همه حال و در چنين تنگدلي

جا كرده محبت تو  چندان كه مپرس…

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

كمي گيجم كمي منگم عجيب است

پريده بي جهت رنگم عجيب است

تو را ديدم همين يك ساعت پيش

برايت باز دلم تنگ است…

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

شعر دلتنگي

براي بعضي از دردها نه ميتوان گريه كرد

نه ميتوان فرياد زد

براي بعضي دردها

فقط ميتوان نگاه كرد

لبخند زد و بي صدا شكست…

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

هيچ كس اشكي براي مانريخت

هركه بامابود ازمامي گريخت

چندروزي هست حالم ديدنيست

حال من ازاين وآن پرسيدنيست

حافظ شوريده فالم راگرفت

يك غزل آمدكه حالم راگرفت

“مازياران چشم ياري داشتيم

خودغلط بودآنچه مي پنداشتيم”

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

گاهي گمان نمي كني ولي ميشود

گاهي نمي شودكه نمي شودكه نمي شود

گاهي هزاردوره دعابي اجابت است

گاهي نگفته قرعه به نام تو ميشود

گاهي گداي گداي گدايي وبخت نيست

گاهي تمام شهرگداي تومي شود

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

شعر دلتنگي

پاهايت را…
بگذار اينجـا

درست روي :قلـبم”

ببخش مـرا

چيز ديگـري نداشتـم

كه فرش قدومت كنم

آهسته قدم بردار اينجا

تار و پود اين فرش قرمز

پرازگل “احساسم است …

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

باد مي شوم

لاي زلف تو مي پيچم

دست به موهايت مي كشي

دست هايت مرا نوازش كرده اند

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

پا به پاي من بيا

دست در دست تو مي مانم

ليلي مي شوم

مجنون باش

بگذار دور شويم از اين شهر

من بانو مي شوم براي لحظه هايت

تو آقاي ثانيه هايم باش

بيا و ببين من جور ديگر دوستت خواهم داشت

مثلا باران بيايد

دستت را مي گيرم

با هم به خيابان مي رويم

و بلند بلند برايت ليلي و مجنون مي خوانم

برايت لاك قرمز مي زنم

و ميان جمع تو را مي بوسم

پا به پاي من بيا

من

شهر بهتري مي شناسم

ميان بازوانم

ميان بازوانت

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

شعر دلتنگي

مــــــــن ، تـــــــو

مــــــــــــا

يــــــادت هستــــــــ ؟

تــمـــام شـــد …

حــــالا : تــــــو ، او : شمـــــــــا

مــــن هـــــــــم به سلامت . . .

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

زهياهوي زندگي..

دريافتم چه دويدن هايي كه فقط پاهايم را از من گرفت…

درحاليكه گويي ايستاده بودم!

چه غصه هايي كه فقط به سپيدي مويم حاصل شد..

درحاليكه قصه كودكانه اى بيش نبود!

دريافتم كسي هست كه اگر بخواهد ميشود..

و اگر نخواهد نمي شود!

به همين سادگي…

خدايا مرا ببخش . . .

بخاطر تمام درهايي كه كوبيدم و خانه تو نبود

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

گاهي

دلت بهانه هايي مي گيرد كه خودت انگشت به دهان مي ماني…!!

گاهي دلتنگي هايي داري كه فقط بايد

فريادشان بزني اما سكوت مي كني …

گاهي..!

پشيماني از كرده و ناكرده ات…

گاهي دلت

نمي خواهد ديروز را به ياد بياوري انگيزه اي براي

فردا نداري و حال هم كه…

گاهي فقط دلت

ميخواهد زانو هايت را تنگ در آغوش بگيري وگوشه اي

گوشه ترين گوشه اي…! كه مي شناسي بنشيني و”فقط”

نگاه كني…

گاهي چقدر دلت براي يك خيال راحت

تنگ مي شود…

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

شعر دلتنگي

دلم گرفته و متنفرم

از آدم هايي كه

ميخوان مال اونا باشي

اما خودشون مال تو نيستن

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

اول دستها, بعد چشمانش را؟

صدايش را اول؟

يالبخندهايش؟

ازكجا بايد شروع كرد

فراموش كردنش را؟

http://2bia.com/wp-content/uploads/2016/08/love-poem.gif

اگه من عاشق ديوار بودم ترك ميخورد و يك پنجره ميشد …

اگه غم چشامو آينه ميديد دلش درگير اين منظره ميشد …

اگه تنهاييمو به شب ميگفت همه شهرو برام بيدار ميكرد ….

اگه با كوه درد دل ميكردم صدامو لا اقل تكرار ميكرد

اما تو …


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ساعت: ۰۵:۲۳:۲۱ توسط:myblog موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :